امروز با سعدی ـ سه‌شنبه ۲۷ اردیبهشت

تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی؟ تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی؟ صد نعره همی‌ آیدم از هربن مویی خود در دل سنگین تو نگرفت سرموی بر یاد بناگوش تو برباد دهم جان تا باد مگر …

تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی؟
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی؟
صد نعره همی‌ آیدم از هربن مویی
خود در دل سنگین تو نگرفت سرموی
بر یاد بناگوش تو برباد دهم جان
تا باد مگر پیش تو برخاک نهدروی
سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت
می‌افتم و می‌گردم چون گوی به پهلوی
خود کشته ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیم، باز بفرمای به ابروی
آنان که به گیسو دل عشاق ربودند
از دست تو در پای فتادند چو گیسوی
تا عشقِ سرآشوب تو همزانوی ماشد
سر برنگرفتم به وفای تو ز زانوی
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل
کاندر ازلم حِرز تو بستند به بازوی
عشق از دل سعدی به ملامت بتوان برد
گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی