تمدن و بادیه نشینی

انسان ها در طول تاریخ حیات خود تلاش های زیادی برای رسیدن به تمدن و مدنیت نموده اند. رسیدن به تمدن یعنی رسیدن به مرحله ای از فرهنگ و شهرنشینی پیشرفته که بتواند نیازهای جدید و مدرن …

انسان ها در طول تاریخ حیات خود تلاش های زیادی برای رسیدن به تمدن و مدنیت نموده اند. رسیدن به تمدن یعنی رسیدن به مرحله ای از فرهنگ و شهرنشینی پیشرفته که بتواند نیازهای جدید و مدرن حیات بشر را تأمین کند. تعاریف مختلفی از تمدن ارائه شده است. یکی از دقیق ترین این تعاریف عبارت است از: "پیشرفت مادی و معنوی افراد و جامعه به طور یکسان که دارای طبیعتی دوگانه می باشد، چرا که به واسطه تسلط عقل، ابتدا بر نیروهای طبیعت و سپس بر خواسته ها و تمایلات انسان، خود را محقق می سازد. زیرا هدف تمدن دستیابی افراد به مرحله کمال روحی و اخلاقی است. " ‏
یعنی تمدن عبارت است از: فرایند ایجاد هماهنگی میان بعد مادی که نماد آن پیشرفت علوم و سیطره انسان بر نیروهای طبیعت به واسطه اعمال عقل و بعد معنوی و اخلاقی که نماد آن غلبه گرایش های خیر خواهانه انسان بر گرایش های شرخواهانه او، برای رساندن تمامی بشریت به رفاه مادی و کمال روحی و اخلاقی، که محقق نمی شود مگر با به کارگیری اراده و غلبه بر عاطفه و تلاش برای همه گیر کردن اخلاق میان ملت ها، و به کارگیری عقل بشری در راه خدمت به مردم و خوشبختی آنها، تا تمامی بشریت با تمام اختلافات قومیتی و زبانی که دارند، بر آنچه ضامن منافع عمومی آنهاست گرد هم آیند. اجتماع انسانی برای رسیدن به تمدن گاهی بسیاری از ارزش ها را زیر پا گذاشته و گاهی با رسیدن به تمدن بسیاری از ارزش ها را به دست آورده اند. ‏در نقطه مقابل این تعریف، معنای بادیه نشینی از لحاظ اصطلاحی آشکار می گردد. در تعریف آن گفته می شود: افرادی که نیاز زندگی روزمره خود را از راه کشاورزی و دامداری تامین می کنند. آنها تنها به ضروریات زندگی از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن و دیگر نیازهای اولیه اکتفا می کنند و از زرق و برق زندگی به دورند.
خانه های خود را از موم و پشم و یا گل و سنگ می سازند، که حتی امنیت را برای آنها فراهم نمی کند و بیشتر محل اتراق و سایبان آنها می باشد. و چه بسا به غارها پناه ببرند. زندگی بادیه نشینی و چادر نشینی هرچند نقطه مقابل تمدن و زندگی شهری است اما سختی این زندگی نیز در طول زمان، فراهم کننده نوعی پیشرفت و راه حل های تجربی برای حل مسائل و مشکلات این نوع زندگی است. البته پایبندی افراد کوچ نشین به اصول و ارزش های غیر ملزوم به جا مانده از گذشتگان (جنبه های منفی سنت) باعث نوعی عقب ماندگی و ثبات فرهنگی زندگی بادیه نشینی می گردد. مثلاً اعراب بادیه نشین با تعصب بیجا چنان به آداب و رسوم به جا مانده از نیاکان خود پایبند بودند که باعث نوعی انحراف و کجروی اخلاقی در طول تاریخ گشته بود.‏
از کلام ابن خلدون بر می آید که بادیه نشینان بر دو گروه اند: افرادی که در یک جا مقیم هستند و کسانی که کوچ می کنند. البته بادیه نشینان بیشتر بر گروه دوم اطلاق می شود، چرا که بادیه نشینی نظامی اجتماعی است که جز در صحرا شکل نمی گیرد و جز با خارج شدن از آن تغییر نمی کند و چنان که بادیه نشینان از محیط خود نقل مکان کنند، به مرور زندگی آنها تغییر می یابد و بسته به نیازها و شرایط به کشت یا تجارت و صنعت روی خواهند آورد.‏‏ به این ترتیب مشخص
می شود که تفاوت آشکاری میان دو مفهوم تمدن و بادیه نشینی وجود دارد. اولی به معنای حضور در شهر است و جز به این صورت به وجود نمی آید. در حالی که دومی کاملاً عکس آن است.

شیرین پناهیان