شجاعت در نقد غرب

یکی از ضعف های اساسی جامعه ایرانی که البته ریشه های آن را می بایست در توطئه ها و دسیسه های دیرپای استعمار دانست نبود خودباوری و اعتماد است . پس از رکود فرهنگ اسلام و با آغاز دوران …

یکی از ضعف های اساسی جامعه ایرانی که البته ریشه های آن را می بایست در توطئه ها و دسیسه های دیرپای استعمار دانست نبود خودباوری و اعتماد است . پس از رکود فرهنگ اسلام و با آغاز دوران زعامت شرمگین قاجار و پهلوی و شکست های پی در پی ایرانیان به نوعی این باور در فرهنگ ایرانی ریشه دواند که ما نمی توانیم موفق باشیم . اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ایرانی ها نشان دادند که می توانند به پیروزی های بزرگی دست یابند و پس از آن به نوعی فرهنگ خودباوری ملی دوباره جان گرفت و با موفقیت های پی در پی ایرانی ها در تمام عرصه های علمی ، فناوری ، نظامی و ... مواجه شد. با این حال گویا در آغاز چهارمین دهه از انقلاب اسلامی در میان برخی از صاحب نظران علوم انسانی هنوز رگه هایی از آن ضعف تاریخی وجود دارد . چند سالی است که رهبر انقلاب اسلامی تاکید جدی بر تولید دانش و علم بومی دارند با این حال گویا هنوز صاحب نظران این عرصه جسارت حضور در این میدان و پس زدن مبانی اومانیستی اندیشه های غربی را ندارند!
البته شاید این عدم ورود به حوزه نقد غرب و دانش های این تمدن تاثیر گذاری ممشای تفکرات غربی بر برخی از اساتید باشد. به اذعان بسیاری از صاحب نظران نقاد غرب اندیشه های غربی و صاحب نظران این حوزه نه تنها آزاد اندیشی و تحول را نمی پذیرند بلکه بر خلاف تبلیغات فاندامنتالیست و بنیاد گرا هستند و به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی از عقاید غلط خویش نیستند .
با این حال باید دانست که امروز تمدن غرب در بسیاری از موارد با چالش های اساسی معرفتی و فلسفی رو به رو شده است و حتی در منظر عمل نیز این تمدن در ساحت های اجتماعی و اقتصادی با بحران های فلج کننده ای روبه رو شده است.
از این رو لازم است که دانش پژوهان جوان کشور ما با استفاده از تجارب و تعالیم غنی تمدن اسلامی به حوزه نقد غرب وارد شوند و ممشای فکری این تمدن را مشخص کنند و آسیب های آن را برجسته سازند و در این میان به تقویت بنیان های عقلانیت اسلامی بپردازند. امروز در نگاه اغلب جوامع سنتی غرب مدرن نمونه ای تام و تمام از توسعه و پیشرفت است. غرب در نگاه آن بهشتی بر روی زمین است که انسان با تمسک به " من خود بنیاد گر " پدید آورده است و می توان به تمام آرزوهای انسانی در همین دنیا پاسخ داد. شکستن هیبت پوشالی این تفکر که سالیان سال از سوی خود غرب بر سایر جوامع دیکته شده است نیاز مند آزاد اندیشی است. جامعه ما نیاز دارد تا غرب را به کرسی نقد و بررسی بنشاند. تصور غلطی که از غرب پدید آمده است باید از بین برود. آسیب های غرب مدرن که فریاد نخبگان غربی را نیز بلند کرده است و در ساحت نسبی گرایی و شکاکیت نمود پیدا کرده است باید در نظر افراد جامعه ما بیاید بی شک اگر این ذهنیت کاذب از ذهن جوانان ما رخت بربندد و آنان غرب را بدون نقاب ببینند راه برای حرکت ایجابی به سمت تحقق پیشرفت اسلامی نیز پدید خواهد آمد.
لذا در نهایت می توان گفت ایجاد کرسی های آزاد اندیشی منجر به آن خواهد شد تا نخبگان جامعه ایرانی که وظیفه پرتاب ایران به آینده ای در خشان را دارند ذهنیت درستی از غرب داشته باشند. از سوی دیگر همین تصور منجر به آن خواهد شد که ما درصدد ایجاد مبانی توسعه اسلامی که مبتنی بر عقلانیت دینی است حرکت کنیم.
امروز وظیفه نخبگان جامعه ایرانی به عنوان شخصیت های انتقالی ( Transitional Personality)آن است تا بار دیگر راه را برای توسعه و پیشرفت فراهم آورند. پیشرفت در جامعه اسلامی آن است که مبتنی بر عقلانیت دینی باشد و با نگاه به « الدنیا مزرعه الاخره » کار ها را پیش ببرد. اما بی شک بایسته های تحقق چنین آرمان قابل دسترسی را باید در « بسط تئوریک عقلانیت دینی » دانست.
به عبارت بهتر نخبگان باید ارزش ها و باورهای دینی را با نیازها و مقتضیات قرن ۲۱ تطبیق دهند. البته باز تاکید می کنیم که منظور از تطبیق استحاله ارزش های دینی و یا تسامح در مقابل غرب مدرن نیست اما به هرحال رشد و توسعه فرهنگی و اقتصادی و... در قرن ۲۱ نیازمند نگاهی عقل گرایانه به مبانی دینی است.اما بی شک یکی از چالش های پیش رو برای تحقق چنین امری شکستن فضای جامعه است. به عبارت بهتر می توان در خلال همین آسیب شناسی تمدن غرب مدرن به بسط تئوریک عقلانیت دینی نیز بپردازیم.

مهتاب پور حسین