بهار، در میان شاعران عصر خود یگانه است

زادگاه بهار، مشهد بود و تکاپوهای ادبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی او در خراسان آغاز شد. اما ما می دانیم که این شهر و منطقه، به دلیل نفوذ معنوی و مادی سنت گرایان، در روند مشروطه خواهی …

زادگاه بهار، مشهد بود و تکاپوهای ادبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی او در خراسان آغاز شد. اما ما می دانیم که این شهر و منطقه، به دلیل نفوذ معنوی و مادی سنت گرایان، در روند مشروطه خواهی سهم چندانی نداشت. تمرکز عمده مشروطه خواهان در تهران و تبریز و رشت و چند شهر دیگر بود. بنابراین، بدیهی است که سروده های بهار، اندکی دیرتر از شعرهای دو شاعر پیش گام مشروطه خواه، یعنی اشرف الدین حسینی (نسیم شمال: قزوینی یا گیلانی) و عارف قزوینی شناخته شود. اما در این میان، نباید سن وی را نیز از یاد برد: بهار از دو شاعر مورد اشاره، کم سال تر بود. به روایت هایی، اشرف الدین در سال ۱۲۴۹ شمسی و عارف در سال ۱۲۶۱ شمسی چشم به جهان گشوده بودند و تجربه های ادبی و فرهنگی، و بالطبع، سیاسی و اجتماعی شان از بهار بیش تر بود: بهار متولد سال ۱۲۶۵ شمسی بود. گذشته از این، نباید فراموش کرد که اشرف الدین و عارف، به دلیل خصلت های زبانی، توانایی جذب چنین مخاطب عمومی را داشتد. اما بهار، به همان دلیل خصلت های زبانی، توانایی جذب چنین مخاطبانی را نداشت.
با این همه، وی در جذب و هضم بخش هایی از سنت هایی ادبی و نزدیک کردن آن ها به ایده های قرن بیستمی (مانند آزادی، برابری، میهن خواهی، انسان دوستی، صلح طلبی) در میان شاعران عصر خویش، تالی ندارد و یگانه است. به نظر می آید که بهار در حوزه مفهوم ها، شاعری است بیش تر نوگرا; و در زمینه ساخت شعری، گوینده ای است بیش تر سنت گرا. اما در قلمروی زبان، در کشاکش نوگرایی و سنت دوستی قرار دارد. البته نوآوری های عمده بهار در حوزه مفهوم هاست و او، به شکلی ظریف و نامستقیم، خرد انسانی و شهود شعری را به هم گره می زند و در این راه، توفیقش درخور انکار نیست.
با آن که از"عشق"، به معنای خاص آن، در شعرهای بهار، نشان چندانی نیست، اما سروده هایش، سراسر، در عشق به آرمان های انسانی و میهنی، چهره اصیل و اصلی خود را به دست می آورد. بهار شاعری است تجددخواه و به ویژه، در دو موضوع عمده "انسان" و "میهن"، با اعتدال و سنجیدگی کم نظیری، به رفتار ادبی خود جامه عمل می پوشاند: گوینده ای انسان دوست که مرزهای خود را با جهان وطنی ها حفظ می کند و در همان حال، شاعری میهن دوست که از افراط خواهی، خود را برکنار نگه می دارد. یعنی هم، انسان دوستی اش بر بنیاد خردگرایی است و هم، میهن دوستی اش توجه به سرنوشت آدمی در سرشت شاعرانه اش تنیده شده است و در همان حال، لحظه ای از مصالح ملی خود عقب نمی نشیند; چه در صف دموکرات ها، چه در همکاری های گاه وبی گاه با وثوق الدوله و قوام السلطنه، چه در مماشات با رضا خان و چه در برخی همکاری ها و هم دلی هایش با چپ گرایان جوان پس از شهریور ۱۳۲۰.

نویسنده : کامیار عابدی