امروز با سعدی ـ یکشنبه ۲۸ فروردین

هر که به‌خویشتن رود، ره نبرد به سوی او بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او باغ بنفشه و سمن بوی ندارد، ای صبا غالیه ای بساز از آن طرّهٔ مشکبوی او هر کس از او به قدر خویش آرزویی همی‌کند همّت …

هر که به‌خویشتن رود، ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او
باغ بنفشه و سمن بوی ندارد، ای صبا
غالیه ای بساز از آن طرّهٔ مشکبوی او
هر کس از او به قدر خویش آرزویی همی‌کند
همّت ما نمی‌کند زو به‌جز آرزوی او
من به کمند او درم، او به‌مراد خویشتن
گر نرود به طبع من، من بروم به‌خوی او
دفع زبان خصم را تا نشوند مطّلع
دیده به سوی دیگری دارم و دل به سوی او
دامن من به دست او روز قیامت اوفتد
عمر به نقد می‌رود در سر گفتگوی او
سعدی اگر برآیدت پای به سنگ، دم مزن
روز نخست گفتمت سر نبری زکوی او