ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام سرو در آید ز پای، گر تو بجنبی ز جای ماه بیفتد به زیر، گر تو بر آیی به بام تا دل از آن تو شد، دیده فرو دوختم هرچه پسند …
ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام
ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام
سرو در آید ز پای، گر تو بجنبی ز جای
ماه بیفتد به زیر، گر تو بر آیی به بام
تا دل از آن تو شد، دیده فرو دوختم
هرچه پسند شماست، بر همه عالم حرام
گوش دلم بر در است، تا چه بیاید خبر
چشم امیدم به راه تا که بیارد پیام
دعوت بیشمع را هیچ نباشد فروغ
مجلس بیدوست را هیچ نباشد نظام
در همه عمرم شبی بیخبر از در درآی
تا شب درویش را صبح بر آید به شام
بار غمت میکشم وز همه عالم خوشم
گر نکند التفات یا نکند احترام
رای خداوند راست، حاکم و فرمانرواست
گر بکشد بندهایم ور بنوازد غلام
ای که ملامت کنی عارف دیوانه را
شاهد ما حاضر است، گر تو ندانی کدام
گو به سلام من آی با همه تندی و جور
وز من بیدل ستان، جان به جواب سلام
سعدی، اگر طالبی راه رو و رنج بر
یا برسد جان به حلق یا برسد دل بهکام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است