اخترشناسی در هند

نجوم در هند باستان در آغاز با تنجیم همراه بود و کمتر جنبه علمی داشت و اساسا منجمان هندی به نوآوری یا ارتقاء روش های نظری و رصدی نجوم توجه نداشتند. نخستین مفاهیم ساده نجوم ریاضی …

نجوم در هند باستان در آغاز با تنجیم همراه بود و کمتر جنبه علمی داشت و اساسا منجمان هندی به نوآوری یا ارتقاء روش های نظری و رصدی نجوم توجه نداشتند. نخستین مفاهیم ساده نجوم ریاضی ( مانند محاسبه طول روز و دوره های کبیسه گیری ) در اواخر سده پنجم یا اوایل سده چهارم پیش از میلاد از منابع اکدی و از طریق هخامنشیان در ایران به نجوم هندی راه یافت.
بعدها مکتب های نجومی پیشرفته تری با پسوند سیدهانته پدید آمدند که به مفاهیم پیچیده تر نجوم ریاضی و رصدی توجه بیش تری داشتند. ویژگی کلی آثار به جا مانده از این دوره این است که توضیحات نجومی در آنها به صورت عبارت های موجزی بیان شده که امروزه فهم و تحلیل آنها برای متخصصان تاریخ نجوم امری دشوار است. در قرن هفتم میلادی اخترشناسی هندی به نام براهما گوپتا می زیست. که از دو اثر نجومی وی به نام براهماسپهوتا سیدهانته و کهندکهادیکه آگاهی در دست است. در سده دوم قمری هر دو این آثار از سانسکریت به عربی ترجمه شدند و به نجوم دوره اسلامی راه یافتند. به واسطه اثر اول واژه سیدهانته بهتحریف در عربی سندهند خوانده شد و درسده دوم و سوم قمری موجب به وجود آمدن مکتب نجومی جدیدی با عنوان سندهند شد.
به نقل قفطی همراه وی بود که به دستور منصور، آن کتاب به عربی ترجمه شد و فزازی از روی آن کتابی تالیف کرد که منجمان آن را زیج السند هند الکبیر می نامیدند. هم چنین ستاره شناسان دیگری چون خوارزمی و حبش حاسب نیز آثاری با عنوان زیج سند تالیف کردند که در دوره اسلامی مورد توجه بودند. اثر دوم براهماگوپتا رانیز منجمان مسلمان با ارکند می شناختند.
هم چنین مفهوم ایام عالم یعنی اجتماع کواکب در دوره های زمانی بلندمدت از نجوم هندی به نجوم دوره اسلامی وارد شد و جزئی از آن را سال یا ایام ارجبهر/ارجبهز می نامیدند که این ازنام دیگر ستاره شناس هندی، آریابهته اخذ شده بود.
براساس پژوهشهای جدید، نجوم هندی بر نجوم ایرانی پیش از اسلام و نجوم ایرانی در دوره اسلامی به ویژه در سده های دوم و سوم قمری تاثیر زیادی داشته است، اما در سده های بعدی به تدریج با سیطره بیشتر نجوم یونانی، کاربرد نجوم هندی در قلمرو اسلامی کاهش یافت تا آن که در سده هفتم قمری این بار، تحت تاثیر نجوم ایرانی در دوره اسلامی، محمود بن عمر در هند زیج ناصری را به فارسی تالیف کرد. پس از آن نیز تا سده سیزدهم قمری، یعنی زمان تالیف زیج بهادرخانی (آخرین زیج مهم دوره اسلامی ) ، زیج های متعددو کتابهایی در شاخه های مختلف علوم به فارسی در هند نگاشته شدند.
برگرفته از کتاب تاریخ نجوم در ایران