ارزش واهمیت وجود بصیرت در زندگی انسانها به اندازه ای هست که خداوند متعال در کتب خود به عناوین مختلف آن را مورد اشاره قرار داده و کارکردها و ثمرا ت مترتب بر آن را گوشزد میکند …
ارزش واهمیت وجود بصیرت در زندگی انسانها به اندازه ای هست که خداوند متعال در کتب خود به عناوین مختلف آن را مورد اشاره قرار داده و کارکردها و ثمرا ت مترتب بر آن را گوشزد میکند تا از طریق آن بر توجه و اهتمام بشر به این مسئله بیفزاید:
خداوند در آیه ۶۲ سوره رعد و نیز ۷۲ سوره قصص، بصیرت را عامل دستیابی انسان و راهیابی وی به توحید و قدرتالهی می شمارد؛ زیرا انسان زمانی که به بصیرت دست یافت، درک درستی از همه آفشریدههای الهی مییابد و از دام تکثرات به وحدت وجود میرسد. با نگاهی به کارکرد دانشهای مادی، چون شیمی و فیزیک میتوان نقش دانش و شناختهای دقیق بصیرتزا را در حوزه عقیده توحیدی و الهی بهتر فهمید. هنگامی که از دانش شیمی و فیزیک به درستی بهره گرفته شود، به آسانی میتوان دریافت که همه این تنوع در موجودات مادی جهان و رنگارنگی آنها به اصول واحدی باز میگردد.
هر چند که عناصر را تا بیش از صد و ده عنصر نیز شمردهاند، ولی همین عناصر صدگانه در برابر این همه تنوع در جهان موجودات به خوبی نشان میدهد که تکثرات نور واحدی است که بر شبکههای رنگارنگ افتاده است. ترکیب و چینش کربنی تفاوتهایی را ایجاد میکند که گاه آدمی را به حیرت میافکند. این در حالی است که این همه نقش و نگار که بر عالم است همه از یک چیز تجلی و ظهوریافته است. در حقیقت، تفکر در آیات الهی و دقت در بصیرتزا موجب میشود تا آدمی به نتیجه برسد که این همه کثرات جلوههایی از حقیقت بیکرانی به نام خداوند است.بنابراین، رسیدن به توحید ناب و شناخت حقیقت قدرت و توانایی الهی یکی از مهمترین آثار و کارکردهای بصیرت است که در این آیات به آن توجه داده شده است. به طور کلی باید، تصریح کنیم مشتقات "بصر" ۱۴۸ بار و واژه بصیرت دوبار تکرار شده است. واژه بصر نیز در متون اسلامی گاه درباره بینایی ظاهری و حس و گاه درباره بینایی باطنی و عقلی به کار میرود. به تعبیر دیگر، مردم از نظر بینش به دو دسته تقسیم میشوند:
▪ دسته اول: دیده عقل آنها نزدیکبین است. آینده خود و جهان را نمیبینند و ادراکات آنها در محسوسات خلاصه میشود و به تعبیر زیبای قرآن: "یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عنالاخره هم غافلون: از زندگی دنیای ظاهری را میشناسند حال آنکه از آخرت غافلاند"(روم،۷). این دسته هر چند به ظاهر بینا هستند، ولی در فرهنگ قرآن و حدیث کور محسوب میشوند. در این باره، امام علی(ع) در یکی از سخنرانیهای خود در مدینه به این نکته مهم این گونه اشاره میکند:" نه هر که دلی دارد به خردمندی داننده است و نه هر که گوشی دارد نیک شنونده است ونه هر که دیدهای دارد بیننده است".
▪ دسته دوم: جامعنگر و واقعنگرند، هم نزدیک را خوب میبیند و هم دور را. ادراکات آنها در محسوسات خلاصه نمیشود؛ هم خانه دنیا را میبینند و هم خانه آخرت را. در فرهنگ قرآن و حدیث، این دسته از مردم بینا و بصیر نامیده میشوند. بر پایه روایتی از امام علی(ع) این دو دسته از مردم را این گونه معرفی کردهاند :
" همانا، دنیا واپسین دیدرس انسان کور(دل) است و در فراسوی آن چیزی نمیبیند، اما بصیر و بینشور نگاهش از دنیا فراتر میرود و میداند که سرای(حقیقی) در ورای این دنیاست. پس، بصیر از دنیا دل و دیده برمیگیرد و کور(دل) به آن مینگرد. بینشور و بصیر از آن توشه برمیگیرند و کور(دل) برای آن توشه فراهم میآورد." (نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۳).
لذا با توجه به همه این مباحث، باید تصریح کنیم بصیرت و بینایی حقیقی در فرهنگ قرآن و حدیث به معنای جامعنگری و آیندهنگری علمی و عملی است و کسانی بصیر نامیده میشوند که در پرتو بینش صحیح در جهت تأمین منافع مادی و معنوی و دنیا و آخرت خود حرکت کنند.
م.لحاقی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است