ای امام مجتبی ای افتخار مرتضی

شد بهار وخرم از لطف خداوند هر چمن بلبلان از جان و دل در عشق گل فریادزن هاتفی گفتا مبارک باد این ماه خدا بر عموم مسلمین حق طلب از مرد و زن چونکه در این ماه روح افزای آمد در جهان زاده …

شد بهار وخرم از لطف خداوند هر چمن
بلبلان از جان و دل در عشق گل فریادزن
هاتفی گفتا مبارک باد این ماه خدا
بر عموم مسلمین حق طلب از مرد و زن
چونکه در این ماه روح افزای آمد در جهان
زاده زهرای اطهر مجتبی فخر زمن
نیمه ماه صیام و دوم از هجر رسول
گشت طاهر نور پاک اطهرش از صلب تن
طعنه زد بر گنبد خضرا جمال انورش
شرمگین از مشک زلفش نافه مشک ختن
گر بگویم درد او اشکم ز دامان بگذرد
کو هزاران زخم در دل داشتی جز زخم تن
شام غم بارید بر اهل حریمش کان زمان
ساقی غم زهر ماتم ریخت او را در دهن
آه از آن ساعت که از زهر جفا افکنده شد
آتش اندر کلبه زهرا و شد بیت الحزن
گرچه بر دل دارم از میلادش امشب شورشی
لیک شور عزتش افکنده ما را از سخن
چونکه امشب شام بزم است و سرور مسلمین
خوشتر آن باشد که از این غم فرو بندم، دهن
ای امام مجتبی ای افتخار مرتضی
پیشوای مسلمین ای مقتدا و موتمن
امشب از یمن قدومت اجتماع مسلمین
کرده بر پا جشن میلاد تو در این انجمن
«ناصر مردوخ» دارد بس امید از لطف رب
هر ستمکاری بیفتد تا قیامت در محن

نویسنده : ناصر یمین مردوخی کردستانی