آنچه ذیلا بیان میشود گزیدهای از مواعظ جامع و وصایای بسیار سودمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است. - «انما مثل من ابصر الدنیا کمثل قوم سفر نبابهم منزل جدب فأمّوا …
آنچه ذیلا بیان میشود گزیدهای از مواعظ جامع و وصایای بسیار سودمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است.
- «انما مثل من ابصر الدنیا کمثل قوم سفر نبابهم منزل جدب فأمّوا منزلا خصیبا فاحتملوا وعثاء الطریق و فراق الصدیق و خشونه السفر فی الطعام و المنام لیأتوا سعه دارهم و منزل قرارهم؛ داستان آنان که دنیا را آزمودند و شناختند، همچون مسافرانی هستند که در جایی ناسازوار و دور از آب و آبادانی منزل نمودند و آهنگ مکانی پر نعمت و دلخواه و گوشهای سبز و خرم را دارند، پس رنج راه را بر خود هموار کنند و بر جدایی از دوست و سختی خوراک و خواب سفر را به جان پذیرند تا به منزل فراخ خود رسند و در منزل آسایش خویش بیاسایند».
اگر انسان بخواهد تصمیم آگاهانهای بگیرد و راه صحیح را انتخاب کند، باید از برخی امور اطلاع و آگاهی کافی داشته باشد و افزون بر این شرایطی را در نظر گرفته و رعایت نماید. در این میان، شرط اول این است که بداند در چه موقعیتی قرار دارد. اگر انسان موقعیت خود را درک نکند و نفهمد در کجا هست و از کجا آمده است و به کجا میرود و چه هدفی پیش روی دارد و چه مشکلاتی سر راه اوست، نمیتواند یک تصمیم حساب شده و صحیح اتخاذ نماید. وقتی انسان میتواند راه صحیح را انتخاب کند که بفهمد در کجاست و در چه موقعیتی قرار دارد و دنیا چیست و چگونه محلی است و چگونه باید به آن بنگرد؛ چون تمام این امور در کیفیت زندگی او تاثیر دارد. بویژه نوع نگرش او به دنیا و اینکه دنیا و محل زندگی خود را چگونه میبیند و درکی که از آن دارد، جملگی در عملکرد وی مؤثر است.
بینش انسانها از موقعیتی که در آن قرار دارند، متفاوت است. بعضی انسانها گویا با چشمی بینا به دنیا نگاه نمیکنند، لذا هرگز نمیتوانند تلقی و بینشی از دنیا و محل زندگی خود ارائه دهند و حالت گیجی و سردرگمی و خوابزدگی دارند و اصلاً توجه نمیکنند و نمیدانند که از کجا آمده و به کجا میروند. واقعیت زندگی برخی افراد جز این نیست که تنها به فکر بهرهمندی از متاع دنیا هستند و همانند چهارپایان میخورند و میآشامند: «والذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام»(محمد/۱۲) وضعیت چنین افرادی روشن و حسابشان پاک است، چرا که از افراد خوابآلود و مست و حیوان صفت که درک و شعوری ندارند انتظاری نباید داشت؛ چون تعقل و تفکر ندارند. آنها کر و لالهایی هستند که هیچ درک و فهمی ندارند: «ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون»(انفال/۲۲)؛ این افراد نه تنها بدترین انسانها بلکه بدترین جانوران هستند و هر انتظاری از آنها بیهوده است.
گروه دیگری از انسانها هستند که اندکی درباره خود و وضعیت خود و جهان اطراف خود میاندیشند. اینها در وهله اول درک میکنند که این جهان در حال حرکت و گذر است. برای تبیین وضعیت این گروه، فرض کنید کسی در هواپیما به خواب فرو رفته و ناگهان بیدار میشود و به اطراف خود نگاه میکند، میبیند که یک عده نشسته و مشغول خوردن و آشامیدن هستند، و یک دسته مشغول مطالعه و گروهی … . اما آن گاه که از پنجره به بیرون نگاه میکند میفهمد که اینجا هواپیماست و در دل آسمان و بر فراز اقیانوس در حال حرکت است و بیاختیار به پیش میرود، و چه بخواهد و چه نخواهد باید با این کاروان همسفر باشد. حال تا این شخص به خود آید و بفهمد که اینجا کجاست؟ و کجا میروم؟ و هواپیما کجا میرود؟ وقت میگذرد… این گروه در درجه اول درک میکنند که بر مرکب تیزپایی سوار هستند که تند و سریع در حال حرکت است و اختیار آن هم در دست آنها نیست و نمیتوانند آن را نگهدارند. بعد از درک متحرک بودن آن در پی دریافت مقصد این حرکت هستند که الآن کجاست و به کجا میرود و در آینده به کجا میرسد و ما را با خود به کجا میبرد.
این تشبیه در مورد دنیا و واقعیت زندگی دنیا جریان دارد و کاملاً بر ماهیت دنیا و حیات دنیوی تطبیق میکند؛ یعنی گروهی از مردم نیک دریافتهاند که در این دنیا بر مرکب زمان سوار هستند و نمی توان گفت: یک مقدار آهستهتر! یا توقف کن تا ببینم امروز چه کار باید انجام دهیم. مرکب زمان به سرعت به پیش میرود و بدون هیچ توقفی حرکت میکند و حتی یک لحظه هم نمیتواند بایستد. این همان عمر است که سپری میشود، چه بخواهید و چه نخواهید در حرکت است.
حال بعد از درک گذرا بودن هستی این سئوال جلوه میکند که هستی از کجا و به کدامین سوی حرکت میکند؟ پاسخ این پرسش در نوشتار بعد خواهد آمد.
رضا جاودان
منبع: پند جاوید، استاد آیت الله مصباح یزدی، ج۱، صص۱۷۹-۱۷۵ (با تغییر و تلخیص).
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است