تاثیر توماس مالتوس بر داروین

یکی از افرادی که اندیشه‌هایش تاثیر بسزایی در آراء و اندیشه‌های داروین گذاشت توماس مالتوس (Thomas malthus) بود. مالتوس در سال ۱۷۸۹ کتابی با عنوان «رساله‌ای درباره اصل جمعیت» به نگارش درآورد. …

یکی از افرادی که اندیشه‌هایش تاثیر بسزایی در آراء و اندیشه‌های داروین گذاشت توماس مالتوس (Thomas malthus) بود. مالتوس در سال ۱۷۸۹ کتابی با عنوان «رساله‌ای درباره اصل جمعیت» به نگارش درآورد. او در این رساله چنین اظهار کرد که جمعیت کره زمین برحسب تصاعد هندسی و ذخیره موادغذایی به صورت تصاعد عددی «حسابی» در حال افزایش است.
نتیجه چنین سخنی این بود که تعادل برقرارکردن میان جمعیت کره زمین و ذخیره موادغذایی مستلزم از بین رفتن عده کثیری از افراد است. بدون شک در چنین شرایطی تنها نیرومندترین و زیرک‌ترین انسان‌ها باقی خواهند ماند. ذکر این نکته نیز ضروری است که مالتوس برای جلوگیری از افزایش جمعیت انسانی زمین به ۲ عامل اصلی اشاره می‌کند:
الف) عامل سلبی: بدین معنی که عده‌ای از افراد از تولیدمثل محروم شوند.
ب) عامل تخریبی: همان جنگ، قطعی و امراض است.
داروین پس از مطالعه نظریه مالتوس، آن را به عالم جانداران تعمیم داد و اصلی چون اصل تنازع بقاء (struggle for existence)‌ و انتخاب طبیعی (natural selection)‌ را مطرح کرد. او معتقد بود هر جانداری از همان آغاز زندگی با عوامل ناسازگار و رقبای خویش مقابله و همین مساله بقای او را تضمین می‌کند. بدون شک آن عده که یارای مقابله را نداشته باشند محکوم به فنا خواهند بود.
از نگاه داروین، کوشش برای بقاء، عامل اصلی گزینش جانداران به منظور تکثیر است. به عبارت دیگر چنین می‌توان گفت که ثمره تنازع بقا، انتخاب طبیعی است. به واسطه انتخاب طبیعی تنها جانداران واجد صفات ممتاز به حیات خویش در طبیعت ادامه می‌دهند.
به واسطه انتخاب طبیعی، مهارت‌ها یا صفات برتر یک نوع که امکان بقاء یافته است به فرزندان آن نوع نیز انتقال داده می‌شود.
از سوی دیگر به دلیل این که تغییر اصلی مسلم در وراثت است فرزندان نیز تغییراتی را در این مهارت‌ها و صفات مشاهده خواهند کرد. دامنه این تغییرات آنچنان می‌تواند وسیع باشد که تفاوت‌های موجود امروزی در میان انواع بدان وسیله قابل تبیین و توجیه است.
طرح نظریه تکامل واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت. در میان مذهبیون ۲ جبهه‌گیری در قبال این نظریه به وجود آمد: گروهی از این اندیشه استقبال کردند و گروه دیگر که بیشتر اهالی کلیسا بودند این نظریه را با روح حاکم بر انجیل ناسازگار یافتند و نظریه داروین را تلاش برای عزل خالق و فریبی بزرگ نسبت به آغاز آفرینش تلقی کردند.