واکاوی علل کم میلی ایرانیان به آموختن زبان رسمی جهان

اشتیاق به آموختن زبان دوم ، در بطن احساس نیاز به فراگیری آن زبان بیگانه متولد می شود. آموختن زبانی بیگانه با زبان مادری مان، در حقیقت آشنایی با فرهنگی نوین وکشف دنیایی جدید …

اشتیاق به آموختن زبان دوم ، در بطن احساس نیاز به فراگیری آن زبان بیگانه متولد می شود. آموختن زبانی بیگانه با زبان مادری مان، در حقیقت آشنایی با فرهنگی نوین وکشف دنیایی جدید از روابط انسان هاست; اما به طور قطع این آموختن، بدون احساس نیاز به آموختن عملی نخواهد شد. به بیان دیگر، برای یادگیری یک زبان جدید باید این احساس نیاز درجامعه ایجاد شود که مردم بپذیرند که برای رفع مشکلات ارتباطی و درک عالمانه و واقعی دنیای نوین به فراگیری زبانی نوین نیازمندند. البته در جامعه ما کمتر چنین احساس نیازی در بخش های گوناگون جامعه مشاهده می شود که این عدم احساس نیاز به فراگیری زبانی جهانی در بین اغلب ایرانیان با مشکلات فرهنگی و آموزشی ما وهمچنین شرایط اقتصادی کشورگره خورده است.
به طور قطع ، یکی از عمده دلایل کم میلی اکثر مردم نسبت به آموختن زبان رسمی جهان، حجم مبادلات اندک تجاری، اقتصادی و پولی بین تجار و سرمایه گذاران کشور های دیگر با فعالان بازار ایران است. طبیعی است در کشوری مثل هنگ کنگ که امروزه به شاهراه اقتصادی شرق آسیا مبدل شده است، اگر تاجری نتواند با تجار سایر کشورهای دیگر ارتباط کلامی برقرار کند محکوم به ورشکستگی است اما چنین امری در ایران موضوعیت ندارد و به جز تاجران مطرح و متمکن، عموم فعالان بازار و مردم ایران از حضور کثیر فعالان اقتصادی کشورهای دیگر با زبان های خاص خودشان در بازارها، خیابان ها وکوچه پس کوچه های ایران محرومند. به طور کلی هرگاه مبادلات اقتصادی بین فعالان بازار در جوامع گوناگون گسترش یابد، زمینه یادگیری زبان های خارجی وبه دنبال آن زمینه تضارب فرهنگی بین آن کشورها نیز رشد صعودی به خود خواهد گرفت.
علاوه بر آن، پایین بودن میزان توریست های راه یافته به ایران نیز در بی میل بودن وعقب ماندن ایران از قافله آموزش زبان غیر مادری بی تاثیر نبوده است. یکی دیگر از عوامل مهم عدم توانایی ایرانیان در برطرف کردن نیازهای زبانی و ارتباطی خود، سیستم غلط مدارس پایه کشور ماست. به گونه ای که در کشور ما برخلاف سایر کشورهای توسعه یافته، تنها برروی حفظ لغات وترجمه و برخی اصول گرا مرتاکید می شود و دانش آموز پس از فارغ التحصیلی از مدارس ایران قادر به صحبت کردن به زبان انگلیسی نیست.
البته این موضوع به هوش واستعداد ایرانی ها ارتباط ندارد بلکه دلیل این ناتوانی، استفاده از سیستم نادرست تدریس زبان های خارجی در مدارس کشور است. حتی متاسفانه در برخی از موسسه های آموزش زبان نیز که قاعدتا باید این ضعف مدارس را برطرف کنند باز هم بیشتر برروی مهارت های خواندن و نوشتن تاکید می کنند. جالب تر آن که با وجودی که دانش آموزان ایرانی سال ها به دلیل بسیاری از مسائل مذهبی وفرهنگی زبان عربی را هم تعلیم می بینند و زبان عربی نیز به زبان فارسی نزدیک است اما باز هم بسیار معدودند دانش آموزانی که بتوانند پس از فارغ التحصیلی چند جمله به زبان عربی سخن بگویند که این موضوع به وضوح در مدارس ایران مشهود بوده و نشانه ای بارز بر لزوم تغییر نحوه آموزش زبان در مدارس ایران است; چرا که زبان عربی که در ایران آموزش داده می شود، با آنچه در کشورهای عربی مورد استفاده روزانه مردم قرار می گیرد متفاوت است. شور بختانه، بسیاری از علمای اجتماعی وحتی بسیاری از سیاستمداران کشورمانیز به زبان مرسوم جهان تسلط کافی ندارند ودر حال حاضر موضوع یادگیری وتکلم زبان انگلیسی به نیازی همه گیر برای همه اقشار جامعه مبدل شده است.
در هر حال، در جهانی که امروزه ارتباطات و تبادل اطلاعات حرف اول را می زند، زبان دوم چون موجودی زنده نفس می کشد وشاید در وهله اول گمان کنیم که یادگیری زبان موضوعی فرعی است اما واضح است که حتی اگر بر رشته تحصیلی خود هم بسیارمسلط باشیم ولی نتوانیم با زبان رسمی جهان دانسته ها و کندوکاوهای ذهنی خود را به دیگران ابراز وتفهیم کنیم، آنگاه آن دانسته های ما در حکم همان نادانسته ها خواهد بود.

نویسنده : امین جلا لوند