منادی و بازگشت یادداشتی بر فیلم «طلا و مس»

▪ یک اثر سینمایی «دینی» چه مختصاتی دارد؟ ▪ آیا هر آن اثری که دربرگیرنده نمادهای دینی است، واجد نام و صفت «دینی» به شمار می آید؟ - آیا دستمایه قرار دادن رشته هایی از مفاهیم معنوی، …

▪ یک اثر سینمایی «دینی» چه مختصاتی دارد؟
▪ آیا هر آن اثری که دربرگیرنده نمادهای دینی است، واجد نام و صفت «دینی» به شمار می آید؟
- آیا دستمایه قرار دادن رشته هایی از مفاهیم معنوی، سبب ساز ظهور اثر دینی قرار می گیرد؟
در ازای هر یک از پرسشهای بالا، مجموعه ای از پاسخ های مترادف و گاه متضاد را می توان سراغ گرفت. اما بستر مشترک پاسخ های درست- به زعم نگارنده- کوتاه است و روشن:
اثر سینمایی دینی و اساساً یک اثر هنری دینی، در ذات خود، انسان (=مخاطب) را به «فطرت الهی» رهنمون می شود.
ممکن است اثری با کاربست «نماد»، یا تمسک به مجموعه ای از مفاهیم نهان و آشکار معنوی و گاه به توأمانی هر دو شیوه، میان انسان و فطرت اش تبدیل به پلی مطمئن و کوتاه شود. فطرتی که حدود آن را خداخواهی، عدالت جویی و «زیبادوستی» شکل داده و درک دقیق و استیلای کامل آن بر ساحت ذهن و اندیشه و جوارح مخاطب، تعالی بخش و در نهایت جلوه ای از وصال اثیری معرفی می شود. از این روست که رویکرد به خلق اثر دینی بسیار دشوار تعریف می شود.
بر پایه آنچه گفته شد؛ «طلا و مس» فیلمی بسیار خوب و دلنشین و نمونه ای سهل ممتنع از پیکره سینمای دینی به شمار می رود. قصه این فیلم، ساده می نماید:
«همسر یک طلبه دچار «ام.اس» است. طلبه تلاش می کند ضمن انجام کارخانه و نگهداری دو فرزند، هزینه های معاش خانواده و درمان همسر را فراهم سازد. در کنار اینها، او- ناگزیر- باید در نقش مرهم و مونس همسر آشکار شود. او که از درس و بحث بازمانده است در نهایت باور می کند، ابتلائات دنیوی، نهال مهرورزی و حس دگرخواهی اش را بارور کرده و وی را به خدا نزدیک تر. دستاوردی که عافیت زمینی و درس و بحث، کفایت به تحقق آن نمی کند.
در سراسر فیلم، عنصر کشمکش وجود دارد. که مثل کشمکش طلبه با شرایط دشوار زندگی که او را غافلگیر کرده است. کشمکش ها، ضرورت شکیبایی را یادآور می شود. چنین است که شکیبایی، کسوت سپر دفاعی طلبه می گردد. او وقتی با ناتوانی روحی و
ضعف بینایی و حس خستگی به پای دار قالی می نشیند، با هر گره، شکیبایی را تمرین می کند. اما مگر می توان شکیبایی های سترگ را بی عنایت یکتای قادر تصور کرد؟ طلبه جوان، به درخواست همسرش شروع به تلاوت کلام حق می کند. بر زبان او، آیاتی درباره شکیبایی و گشایش در پس سختی ها، جاری می شود. در این فیلم، نه طلبه و نه مخاطب، چهره استاد اخلاق و عرفان را نمی بیند و تنها شنونده صدای اوست. صدایی که کنایت از ندای غیبی است و جمله بلایا و ابتلائات گیتیانه را خواست و عنایت حق سبحانه و پلکان بازگشت به فطرت الهی و وصال حقیقی معنا می نماید.
طلا و مس، با قصه و متنی خوب و کارگردانی روان و بی تکلف، دوست داشتنی است؛ بسیار دوست داشتنی!
پژمان کریمی