عشق صدای فاصله‌هاست

استفاده از شعر سهراب اگرچه برای تحلیلی کلی و ساختاری درباره نمایش« خنکای ختم خاطره» به کار می‌رود؛ اما همچنان که اذعان داریم یکی از دیدگاه‌هایی است که همچون مکانیسمی معرفت‌شناختی …

استفاده از شعر سهراب اگرچه برای تحلیلی کلی و ساختاری درباره نمایش« خنکای ختم خاطره» به کار می‌رود؛ اما همچنان که اذعان داریم یکی از دیدگاه‌هایی است که همچون مکانیسمی معرفت‌شناختی من‌باب مفهوم متعالی «عشق» در مشرق‌زمین است؛ «خنکای ختم خاطره» درامی مرتبط با دفاع مقدس است و در زمره آثار فاخر و تکنیکی این حوزه است. آنهایی که نمایش کارگاهی و تجربه‌گرای ایران را دنبال می‌کنند، پس از نام‌هایی همچون آتیلا پسیانی و دیگران، به همایون غنی‌زاده، امیررضا کوهستانی، نیما دهقان و... برمی خورند. در این میان نیما دهقان اگرچه همچون کارگردانی کم‌ادعا خودی می‌نماید، اما بسته اجرایی او همیشه مخاطبان را دچار بهت و حیرت کرده است.
آنهایی که کاد انس نیما دهقان را دیده‌اند، می‌توانند این گفته را تأیید کنند. استفاده از مکعب‌هایی نورانی از جنس متریال منعطف که حتی بازیگر قادر به ایستادن روی آن است، نخستین ویژگی چنین نمایشی بود؛ مکعب‌هایی که در فرم‌های خطی و مدور، افقی و عمودی و... چیده می‌شدند و چشم‌انداز تصویری صحنه را تکمیل می‌کردند، این بحث از یک سو حائز اهمیت است، اما بحث دیگر میزانسن‌هایی است که در کار اخیر او «خنکای ختم خاطره» می‌بینم. خنکای ختم خاطره در حالی روی صحنه رفت که اجراهای عمومی خود را در تماشاخانه ایرانشهر پشت سر گذاشت و هم‌اکنون به عنوان جزئی از ویترین تئاتر ایران باز رو در روی تماشاگران خودمان و میهمانان خارجی قرار می‌گیرد. اهمیت کار نیما دهقان نویسنده و کارگردان نسل نو، که دستی هم در نقد و تفسیر تئاتر دارد، تجربه‌گرایی است. او پیش از این «دو متر در دو متر جنگ» را اجرا کرده است، اما کار اخیر او از نوشته‌های حمیدرضا آذرنگ است؛ نویسنده‌ای که پیش از این «در قاب ماه» را برای حسین مسافرآستانه نوشته و روزهای اخیر هم شاهد اجرای این نمایش در تالار وحدت بودیم؛ اما خنکای ختم خاطره با طراحی و اجرای این دو نویسنده و کارگردان نسل نو گویا فراتر از آثار قبلی رفته است؛ کارگردانان نسل نو نشان دادند که با ایده‌های ساده و دانشگاهی قادر به تحول و اعتلای هنر دفاع مقدس در طی سال‌های اخیر بودند، این بررسی را به راحتی می‌توان در تعداد افراد نسل‌هایی یافت که جزو متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ هستند، نسلی که اگر به دلیل سن و سال کم در آن دوران حضور کامل نداشته‌اند، اما خاطرات آن دوران را به شیوه‌ای زیبایی‌شناختی روایت می‌کنند. آنچنان‌که نسل‌های قبل از آنان از دیدن این زمینه در حیرت می‌ماند. از سوی دیگر عشق و شور و داغ بودن این روزهای جشنواره همواره تداعی‌گر شعر سهراب است؛ تکاپوی خاصی در تئاتر شهر به وجود آمد و یک سال دوری از بزرگترین رویداد تئاتر ایران حاکی از فاصله‌ای است که هنرمندان برای رسیدن به عشق در ۳۶۵ روز آن را پیموده‌اند.