قناری

من بی تو مثل شعر بدون تخیلم یا آن قصیده ام که بدون تغزلم من بی تو آن قناری لالم که مدتی ست کز کرده گوشه قفس غصه ها دلم دور از تو مثل ماهی بی آب مانده ای چیزی نمانده تا به سرآید تحملم …

من بی تو مثل شعر بدون تخیلم
یا آن قصیده ام که بدون تغزلم
من بی تو آن قناری لالم که مدتی ست
کز کرده گوشه قفس غصه ها دلم
دور از تو مثل ماهی بی آب مانده ای
چیزی نمانده تا به سرآید تحملم
از خاطرات سبز حضورت که بگذرم
دیگر بهار می رود از خاطرم، گلم
وقتی پناه بی کسی من تو نیستی
یک کولیم که در به درم، آسمان جلم
پاییزیم که بی تو بهاری نمی شوم
بی فایده است بی جریانت تحولم
آن عابری نباش که از من گذر کنی
با اینکه شایع است که چون دخترم، خلم

ملیحه شعبانی