شاه خراسان امام رضا (ع)

تو بهترین نسیم هــر ســـــپیده ای تو روح شعر و جان هر قصیده ای دلم به عشق ویاد تو شـــکفـته است به مهربــــــــانیت دلم خریـــده ای ضریح تو پر از گلاب تـــــــــازگی تو روح …

تو بهترین نسیم هــر ســـــپیده ای
تو روح شعر و جان هر قصیده ای
دلم به عشق ویاد تو شـــکفـته است
به مهربــــــــانیت دلم خریـــده ای
ضریح تو پر از گلاب تـــــــــازگی
تو روح زنـــــــدگی به تن دمیده ی
تو شاه مشــــــــــــرقی امام مسلمین
تو هشتـــــــــمین نگین برگزدیده ای
دلت به غیر حق نبسته ای رضــــــا
به عرش کبریـــــــای او رسیده ای
به عشق دیدنـــــش و با رضای او
تو هـــــم شراب جــنتی چشیده ای
غریب و بی کسی امام من رضا
تو تــــاج عزتت به ما سپرده ای
اگر چه این سرا سرای مشرق است
تو نــــور را به خراسان کشیـده ای
منم همیشه شاد و خرمـــــــم رضا
یقین صــــــــدای این گدا شنیده ای
سید مهدی نژاد هاشمی
□□□
چون گل به بیابان خراســـان آمد
با لطف و کرم شـــاه غریـبان آمد
ای کاش منم خاک خراســـان بودم
آن لحظه که چون فصل بهاران آمد
□□□
بوی حرمت رضا چشیدن چه خوش است
بر لذت آشیـان رســـــیدن چه خوش است
بی شک که زمـــان اوج غربــــت دلان
خود را به حریم یار دیدن چه خوش است
ای کاش منم خلسه ی یا هو بودم
یا در حرمت نغمه ی هو هو بودم
ای کاش شبی دست نوازش سر من
می آمد و من بچه ی آهــــــو بودم
سید مهدی نژاد هاشمی
□□□
گنبد نورانی امام ما
در امتداد جاده هی می شکفت
زیبای ناز لاجوردی فضای راه
هی می شکفت گاه پشت ازدحام
گنبد چراغانی هشتمین امام
در لرزش سایه های شامگاه
مغرور و هم نجیب
رهسپار صبح
اکسیر جان تازه او به راه بود
در آن هوای گرگ و میش صبحگاه
رویای پاک آبراه بود
گنبد نورانی رضا
سید مهدی نژاد هاشمی