دالای لاما

شب سایه ی خود را بر بام جهان (تبت) گسترده بود. کاروان کوچکی (به طول ۱۷۰۰۰ فوت ) با صدای زنگوله ها و سم اسبها، تاریکی شب را می شکافت. از گذشته های دور این کشور با قله های پربرف هیمالیا …

شب سایه ی خود را بر بام جهان (تبت) گسترده بود. کاروان کوچکی (به طول ۱۷۰۰۰ فوت ) با صدای زنگوله ها و سم اسبها، تاریکی شب را می شکافت. از گذشته های دور این کشور با قله های پربرف هیمالیا و اقیانوسی از بادهای تازیانه ای به عنوان کشوری با استحکامات طبیعی شناخته شده بود. سواره نظام ها با تفنگهای تسمه دار راه شب را می شکافتند. رجال سیاسی در درون پوستینهای خزدار و نشانهای فیروزه ای، کاروان را به جلو می راندند. آنها منتظر شنیدن شلیک اسلحه به نشانه ی شکست سربازان چینی بودند.هر یک از این تبتیها به جلو می رفتند و وظیفه ی خود در راه شکست دشمن انجام می دادند یعنی بیرون راندن دشمن سرزمین بیگانه از خاک کشور. نام اصیلش تنزین گیاتسو است ولی مردمش او را نشی یوربو یا «گوهر مکمل آرزوها» می نامند. در سراسر دنیا با نام دالای لاما معروف است. دالای لاما به معنی اقیانوس خرد است. امروز ۵۰ سال از آن شب ماه آوریل ۱۹۵۹ که دالای لامای ۲۳ ساله از تبت به کشور چین گریخت، می گذرد. او به واسطه ی مهربانی های مردم چین، تفکرات و اندیشه ی خود را شکل داد. به دلیل ترس از حکومت چین هموراه از ورود به سیاست پرهیز می کرد.دیدار وی با روسای چین همیشه غیر رسمی بود.
دو سال پس از زمانی که به عنوان چهاردهمین آوالوکیتسوارا (دالای لاما) شناخته شد، بیشتر دوران جوانی خود را در قصر غارمانندپوتالا واقع در لهاسا (پایتخت تبت) گذرانید. در زمان شورش مردم تبت علیه کشور و دولت چین، برای شرکت در مذاکره با رؤسای این کشور به کشور هندوستان (محل تشکیل اجلاس) سفر و با چنان روحیه آرامی با آنها برخورد کرد که جای هیچگونه بحث و جدال را باقی نگذاشت و با عملکرد متواضعانه خود، با غرور خاصی خویش را چنین توثیف کرد: «من مانند راهبی بودایی عمل کردم، نه کمتر و نه بیشتر».
تنها دالای لاما می توانست حق قانونی برای حکمرانی بیجینگ برتبت را ارائه دهد و او در این زمینه به بهترین وجه عمل نمود، به طوری که به گفتن این مطلب که استیلای چینی ها ویژگی های اساسی و برجسته تبتیها را از بین برده است، آنها را از وقوع انتقامی سخت هوشیار نمود. و قتی شورش مزبور در سال ۱۹۸۹ به نقطه اوج خود رسید و چینیها کشتاری عجیب را به راه انداختند، تحت تأثیر مهتران خود در دارم سالا واقع در شمال هندوستان با خشم بسیار گفت: «ما خون یک ملبیون تبتی را که در تنیجه استیلای چهار دهه ی چین بر این کشور جان خود را از دست داده اند، پاس می داریم» و « هیچگونه سرکوبی چه به صورت قتل عام و نیز به صورت اعمال خشونت نمی تواند فریاد آزادی را خاموش کند». چنین هم شد و در سال ۲۰۰۸ قبل از بازیهای المپیک پکن، تبتیها باردیگر فریاد آزادی خود را به گوش همگان رساندند و دولت چین با کشتار وسیع نتوانست جلوی تبتیها را بگیرد.
دالای لاما در آن سال (۱۹۸۹) به دلیل مدافعه ی مبنی بر اجتناب از خشونت موفق به دریافت جایزه صلح نوبل گردید. این جایزه به حق نیز شایسته وی بود.