یا علی! اولین امامی تو خودمانی ترین سلامی تو توی نهج البلاغه ی سبزت باغبان گل کلامی تو ●●● در دل شب که نور کمیاب است روشنی بخش ماه تابانی نان و خرما به دوش آهسته عازم خانه ی یتیمانی ●●● تق، …
یا علی! اولین امامی تو
خودمانی ترین سلامی تو
توی نهج البلاغه ی سبزت
باغبان گل کلامی تو
●●●
در دل شب که نور کمیاب است
روشنی بخش ماه تابانی
نان و خرما به دوش آهسته
عازم خانه ی یتیمانی
●●●
تق، تق در- که بود مادرجان؟
- مادر! آن مرد ناشناس آمد
خانه مان شاد وگرم و روشن شد
همه گفتند: عطر یاس آمد
●●●
گل باغ همیشه سبز غدیر!
همنشین امین پیغمبر!
در رکوع نماز بخشیدی
به تهی دست خسته انگشتر
●●●
در دل کعبه نقش بسته هنوز
یادگار طلوع زیبایت
مانده در چاه، توی نخلستان
اشک های غریب و تنهایت
●●●
حیف شد یک سحر پرنده شدی
ناگهان از میان مان رفتی
با دو بال شکسته وخونین
پر زدی سوی آسمان رفتی
محمد عزیزی (نسیم)
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است