تهران را جور دیگر باید دید

همان طور که می دانیم جامعه امروز ما دچار یک بیماری حاد به نام عدم پذیرش تغییر و تحول و دگرگونی در بدنه اکثر بخشهای خود اعم از اداری- فرهنگی- شهری- اجرائی و... حتی شخصی شده است و این …

همان طور که می دانیم جامعه امروز ما دچار یک بیماری حاد به نام عدم پذیرش تغییر و تحول و دگرگونی در بدنه اکثر بخشهای خود اعم از اداری- فرهنگی- شهری- اجرائی و... حتی شخصی شده است و این سکون و عدم موفقیت و عدم حرکت ریشه در بسیاری از عوامل مختلف دارد.
حرکت و پویایی عامل بقاء است و ایستایی و سکون باعث رخوت، سستی و نابودی است. در دنیای امروزی که همه چیز با سرعت و شتابان در حال حرکت، تحول، نوآوری و تغییر می باشد دیگر جای هیچگونه درنگ و در جا زدن و فرصت سوزی باقی نمی ماند، (نامگذاری سال گذشته به نام نوآوری و شکوفایی توسط رهبر فرزانه دلیلی است بر این ادعا) و خود خداوند نیز وعده برکت را به حرکت کنندگان می دهد. در جا زدن تا کی؟ آزمون و خطا تا کی؟ بشود یا نشود تا کی؟ فورث ماژورها تا کی طرحهای روی کاغذ قشنگ تا کی؟ طرحهای ضربتی، فوریتی، تبلیغاتی تا کی؟ بازنگری و بازپیدایی تا کی؟
فکر می کنیم- طرحی می ریزیم- ناگهان به ذهنمان چیزی می رسد: شکلی، حجمی، بعدی، طرحی سازمانی، سامانه ای، چشم اندازی، شیوه ای و بالاخره یک چیزی که از سکون و یکنواختی خلاصمان کند و به ما رهایی بخشد. اما آیا این کافیست.
بین تمام کسانیکه در این ابر شهر پیر و رنجور و پردامنه و صدالبته پرمسئولیت در امر مدیریت و برنامه ریزی شهری فقط چند شاخص اصلی وجود دارد که باقی وظایف و کارها را
تحت الشعاع قرار می دهد و آن خلاقیت، نوآوری، آفرینشگری دانش فنی و شجاعت است، آخر اینان طبیبان شهرند و این شهر بیمار با هزار توی پیچیده محتاج و نیازمند متخصصان واقعی و طبیبان حاذق، با دانش یا بهتر بگویم نه عادی، نه خوب و نه ممتاز بلکه خارق العاده می باشد.
امروزه با توجه به دانش فوق مدرن و پسافراپست مدرنیسم، در برنامه ریزی و مدیریت شهری تنها رسیدن ملاک نیست بلکه چگونه رسیدن، با چه سرعتی رسیدن، با چه هزینه ای رسیدن، با چه وسیله ای رسیدن، با چه آرامش امنیتی رسیدن و ازچه مسیری رسیدن و... مهم و حیاتی است.
امروزه در برنامه ریزی و مدیریت شهری پیشرفته و صحیح دیگر فورث ماژورها، بازنگریها، بازپیرائیها و طرحهای ضربتی معنایی ندارد، حتی در برنامه ریزی شهری پیشرفته و مدرن حوادث غیرمترقبه و غیرقابل پیش بینی و حوادث قهری طبیعت جزء ذاتی برنامه ریزی و عادی ترین جزء آن می باشد که دیگر به هیچ عنوان طرح های فوری و ضربتی و آنی را نمی طلبد.
ما در این ابر شهر زندگی می کنیم، شهری با انواع و اقسام مشکلات عدیده «که بیان آن فقط و فقط تکرار مکررات است و از زبان هر کارشناس و غیرکارشناسی شنیده ایم، «که صد البته این تکرارها همه اش بیان درد است نه درمان آن» و خلاصه اینکه این ابرشهر پیر و فرسوده و معذور نیازمند تزریق دانش و تفکر مدیرانی باهوش و خارق العاده و جسور در تمامی سطوح حق در پایین ترین سطوح می باشد و کم نیستند زن و مرد ایرانی تحصیل کرده و باهوش، متعهد و خارق العاده ولی گمنام و بی ادعا.

حسین جعفریان