آنان چرا از خانه فرار می کنند؟

ترک کردن خانه و خانواده و یا به اصطلاح «فرار» و نهایتاً گرفتاری در دام بزهکاری یکی از پیامدهای جبران ناپذیر نابسامانی درکانون خانواده هاست تا جایی که عرصه اجتماع نیز از اثرات …

ترک کردن خانه و خانواده و یا به اصطلاح «فرار» و نهایتاً گرفتاری در دام بزهکاری یکی از پیامدهای جبران ناپذیر نابسامانی درکانون خانواده هاست تا جایی که عرصه اجتماع نیز از اثرات منفی این آسیب بی نصیب نمی ماند.
بنابر اعتقاد صاحبنظران، درصد بالایی از جرایم کیفری به جوانانی اختصاص دارد که سابقه ترک خانه را دارند و اغلب رفتار والدین شان را مهم ترین عامل بزهکاری خود معرفی کرده اند. این تجربه نشان می دهد که واکنش قاطع والدین و مقامات قضایی در ساعات اولیه گم شدن فرد، عامل مهمی در بازداشتن او از گرایش به بزهکاری و برگرداندن بی دردسر و سالم وی به دامان خانواده است و اعتماد کامل والدین به مراجع قضایی و انتظامی به لحاظ رازداری، در پیدا شدن هرچه سریعتر فرزند یا فرد فراری و ممانعت از گرفتار شدن او در آسیب های متعدد اجتماعی، نقش مهمی را ایفا می کند. گزارش ها حاکی از آن است که اکثر نوجوانان و جوانانی که فاقد خانه و خانواده منسجم هستند و یا بنا به دلایلی خانه را ترک می کنند، طی دو هفته نخست، در دام سرقت، اعتیاد، خانه های فساد و سایر بزهکاری ها گرفتار می شوند. افزایش بزهکاری درجامعه از جمله پیامدهای منفی فرار نوجوانان و جوانان از خانه است.
جوانان در اغلب موارد با فرار از خانه به خیال اینکه فضا، مکان و افراد بهتری برای زندگی پیدا می کنند، گرفتار افراد شیاد و باندهای فساد و خلافکار می شوند، از این رو رفتار والدین به عنوان اولین الگوی فرزندان در خانواده نقش مهمی در افزایش ضریب تحمل و قدرت حل مساله در آنان دارد. در بسیاری از موارد پس از نخستین فرار نوجوان یا جوان از خانه، خانواده اش پذیرای او نیستند. مدارس نیز از پذیرش مجدد آنان خود داری می کنند و همین نحوه برخورد باعث افزایش ترک تحصیل در این قشر می شود.
با این وضعیت، بازگشت به زندگی عادی برای چنین افرادی تقریباً غیر ممکن است. بنابر مطالعات انجام شده، فرار از خانه به عنوان نخستین و مهم ترین گام به سوی جرم و بزهکاری است. در این میان به رغم اینکه خطرات تقریباً مشابهی دختران و پسران فراری را تهدید می کند، اما دختران با ترک خانه در درجه اول به خود آسیب می زنند در حالی که پسران فراری علاوه بر خود به دیگر افراد نیز آسیب وارد می کنند.
در این میان هر چند خانواده مقصر اصلی بروز این آسیب ها شناخته می شود اما جامعه را نیز به دلیل ایجاد مشکلات و فشارهای متعدد نمی توان بدون تقصیر دانست.
به طور حتم هیچ پدر ومادری حاضر به آزار و تحت فشار قراردادن فرزندان خود و بیرون کردن آنان از خانه نیست، اما فشارهای مختلفی که امروز برخی والدین با آن درگیرند، چنین معضلاتی را به همراه دارد و این در حالی است که این والدین یا از سلامت روانی برخوردار نیستند یا خود بیکار، بی پول، معتاد و خلافکارند و یا اینکه زندگی گسسته ای را برای فرزندان خود به ارمغان آورده اند.
طرح انضباط اجتماعی که اخیراً در تهران به اجرا در آمده است، گامی برای شناسایی افراد و خانواده هایی با ضریب انحراف و بزهکاری بالاست که علاوه بر خود به جامعه نیز لطمه وارد می کنند. البته در این راستا برنامه ریزی ها و علت یابی معضلات و آسیب های اجتماعی، نیازمند متخصصان امر است، زیرا بنا به تخصص به علت یابی مسائل و ریشه یابی معضلات می پردازند که این اقدام در اجرای طرح انضباط اجتماعی و زمان جمع آوری بزهکاران تا حدودی مشهود بود. اما طرح یک نکته نیز ضروری است؛ با اینکه دولت، نیروی انتظامی، مقامات قضایی، بهزیستی و شهرداری و ... تصمیم جدی و قاطع برای پیشگیری و جلوگیری از بروز ناهنجاری های اجتماعی گرفته اند، اما نباید فراموش کرد که بر اساس برخی آمارهای اعلام شده هر فردی که به دلیل فرار از خانه یا دلایل دیگر درگیر جرم و بزه می شود، پیامدهای انحراف او دستکم دامان ۵ نفر دیگر از افراد جامعه را می گیرد که در صورت عدم پیشگیری و درمان، منجر به گرفتار شدن افراد سالم جامعه در دام بزه نیز می شود.
به هر حال نحوه تربیت فرزندان، تعمیق باورهای دینی و فرهنگی و افزایش تحمل آنان در مقابله با مشکلات درنوع برخورد جوانان در برابر سختی ها و فشارها موثر است و می تواند مانعی در مقابل فرار آنان از خانه باشد و در این زمینه علاوه بر خانواده، دستگاه های فرهنگی نیز مسؤولیتی حساس و سنگین برعهده دارند.

فاطمه تورانی