امروز با حافظ

خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز ‏ ‏پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل ما وادی خاموشان است ‏ حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است ‏ ‏بر رخ …

خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز ‏
‏پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است ‏
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است ‏
‏بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو‌ای سرو که گر خاک شوم‏
‏ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست‏
‏از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد ‏
‏آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند ‏
‏پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید ‏
‏دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ ‏
‏وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز