امروز با حافظ

صـبا بـه لطـف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را شـکرفروش کـه عمرش دراز باد چرا تفـقدی نـکـند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گـل کـه پرسشی …

صـبا بـه لطـف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شـکرفروش کـه عمرش دراز باد چرا
تفـقدی نـکـند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گـل
کـه پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
بـه بـند و دام نـگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حـبیب نـشینی و باده پیمایی
بـه یاددار مـحـبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
کـه وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافـظ
سرود زهره به رقص آورد مـسیحا را