افـکـار عمـومـی

بحث افکار عمومی در زمان انقلاب فرانسه شکل گرفت. پیدایش این پدیده به معنی زایش یک نیروی سیاسی حقیقی بود که می‌توانست نهادهای قدیمی مثل سلطنت، کلیسا و نظام فئودالی را تحت تأثیر …

بحث افکار عمومی در زمان انقلاب فرانسه شکل گرفت. پیدایش این پدیده به معنی زایش یک نیروی سیاسی حقیقی بود که می‌توانست نهادهای قدیمی مثل سلطنت، کلیسا و نظام فئودالی را تحت تأثیر قرار دهد.
در مورد افکار عمومی هیچ تعریف علمی، مورد قبول واقع نشده است اما آن‌چه توافق همه را جلب کرده، این است که افکار عمومی پدیده‌ای جمعی است.
با این که نظرها در زمره آرای فردی قرار دارند ولی افکار عمومی حاصل جمع آرا نیست.ژان ژاک روسو ابداع کننده افکار عمومی قلمداد می‌شود. روسو افکار عمومی را مقاومتی تلقی می‌کند که در برابر تغییر انجام می‌گیرد.
ژان‌نکر افکار عمومی را «روح جامعه» می‌نامد. به نظر وی «افکار عمومی قدرت ناپیدایی است که بی‌گنج و بی‌محافظ و بی‌ارتش، برای شهر، دربار و حتی برای قصر شاهان قانون وضع می‌کند.»
افکار عمومی از لابه‌لای گفتگوها و تعاطی افکار و از حوزه اقتدار عمومی سربلند می‌کند. ادیبان زیربنای اساسی افکار عدالت خواهانه را به وجود می‌آورند که به تشکیل افکار عمومی آگاهانه مدد می‌رساند.
لازار سلفد و مرتن متوجه شدند که رسانه‌ها قادرند توجه مردم را نه فقط به سوی قهرمانان و باقهرمانی‌های ویژه جلب کنند بلکه می‌توانند با بزرگ‌نمایی بعضی امور مردمی و حرکات اجتماعی توجه عمومی را به جانب آن‌ها معطوف دارند.به نظر لیپ من افکار عمومی هنگامی شکل واقعی به خود می‌گیرد که افراد جامعه برداشت صحیحی از رویدادهای اجتماعی داشته باشند.
برخی از محققان نخستین اندیشه‌ها و تحلیل‌ها را در مورد افکار عمومی به گابریل تارد نسبت می‌دهند. وی بر این عقیده است که نظرها قبلاً موجودیت داشته‌اند ولی هنوز کشف نشده بودند. در تحلیل افکار عمومی «شامپانی» می‌گوید: خبرنگاران رهبران واقعی و پرنفوذ نظرها به حساب آمده‌اند. به عقیده وی افکار عمومی چیزی جز ساخته دست آن‌ها نیست زیرا آن‌ چه در واقعیت وجود دارد، فضای اجتماعی است که مجموعه‌ای از عاملان بر آن تسلط دارند.لابوری می‌پرسید: «آیا مطبوعات بازتاب افکار عمومی هستند یا راهنمای آن؟ در دوره‌های بحرانی «حقیقت» بعد ویژه‌ای پیدا می‌‌ کند. هنوز عمل مطبوعات را به هنگام قضیه «واترگیت» به یاد داریم.رسانه‌ها ـ به‌خصوص در جوامع غربی ـ که همه جا گسترده شده‌اند، موضوعاتی که از نظر افراد جامعه با اهمیت هستند، انتخاب کرده و به بحث می‌گذارند که از این نظر مهم‌ترین منبع بنیان‌گذاری فرهنگ محسوب می‌شوند.کاتز می‌گوید: پژوهش در مورد افکار عمومی از مطالعه ارتباط همگانی جدا نیست. هر اندیشه‌ای در باب ماهیت و نقش افکار عمومی مستلزم تحلیل رسانه‌هاست.رسانه‌ها صحنه اصلی مصاف افکار بر سر امور عمومی را فراهم می‌آورند. هم‌چنین رسانه‌ها دستگاه‌های مشروعی برای انتقال خبر محسوب می‌شوند و در جامعه‌های دموکراتیک، عرصه‌های حقیقت تلقی می‌شوند. افکار وقتی از طریق رسانه‌ها پخش می‌شوند، واقعی انگاشته‌ می‌شوند.نظام افکار عمومی، عبارتی است که مک‌آرتور سیاست‌شناس آمریکایی مطرح کرد. به عقیده او سه بعد در مفهوم افکار عمومی ضروری است: ۱) تشابه نظرها
۲) ساختار ارتباطی
۳) زمینه وفاق.
این سه مورد نظام افکار عمومی را شکل می‌دهد.
به تدریج که شهروندان به برابری و هم نوعی دست می‌یابند، میل هر یک از آن‌ها به باور کورکورانه یک فرد یا یک طبقه کاهش می‌یابد، برای باور جمع آمادگی پیدا می‌کنند و بیش از پیش افکار عمومی بر عالم چیره می‌شود.

فتح‌علی امن علی‌پور