نوروز و جشن آتش را پاس می داریم

پس از چند سده که نبرد های بی امان، داروی کارسازی برای درد ایرانیان در برابر یورش تازیان نتوانست باشد. ایرانیان رو به سوی آیین و فرهنگ پر بارشان نهادند و با ابزارهای فرهنگی و …

پس از چند سده که نبرد های بی امان، داروی کارسازی برای درد ایرانیان در برابر یورش تازیان نتوانست باشد. ایرانیان رو به سوی آیین و فرهنگ پر بارشان نهادند و با ابزارهای فرهنگی و با آتش در دل نهفت، سرود بر لب، از داستان های پهلوانی، از سرودهای بر جای جای مانده ی جاودانی و از یادمان های آرمانی، تیغ بران ساختند و از هنگام و جایگاه بر گزاری جشنها، آوردگاه،
و این بار با چراغ به جنگ با اهریمن شتافتند. شاه نامه ها سرودین کردند و عرفان بنیانیدند و در آشکار و نهان جشن بر گای داشتند. تا بدانجا که کژ اندیشان نیز خواست ایرانیان را چون جام زهری بر نوشیدند و خود به پیشباز جشن هایی رفتند. جشن هایی که اندکی پیشتر آن ها را می نکوهیدند.
جشن های ایرانی، ابزار پایداری و راز ماندگاری این کهن فرهنگان است.
باز هم با این ابزار، ساز و برگ می سازیم تا با ساقی به هم سازیم و بنیادهای شوم بر اندازیم.
جشن آتش و سور و سوری برای ما گرامی است و آن را پاس می داریم. پاس اش می داریم تا چنان ِ نو بنیادان در پی رامبو ها، در ناکجا آباد های هالیودی سرگردان نشویم و از آن نکوهیده ت،ر ویران گرد ِ چاه های نامه گیر و دیوارهای ناودان نشان نشویم و دست از اندیشه و خرد نشسته، اشگ نیاز بر درگاه های بی بنیان نباریم.
جاودان باد جشن های سده و سوری، نوروز و مهرگان و گهنباران.
نوروز را پاس می داریم.
چون انسانی آگاه چشم و گوش دل و جان و اندیشه بر می گشاییم و نوروز را به یکدیکر خجسته باد می گوییم.
نوروز و نه سال نو را به تنهایی.
کارت هایی را که بر آن ها واژه های ِ شیرین و گوارا و پربار نوروز ِ خجسته و پیروز نوشته نشده را نمی خریم و برای کس نمی فرستیم. چرا که همواره و هر سال جند بار سال نو مسیحی و یهودی و اسلامی و ... هست و هیچکام نوروز نمی شوند