نامه ای به مسیح(ع)

سلام آقای عیسی! با شنیدن اسمتان، پیش از هر چیز یادم می آید که شما پیامبر صلح هستید، کسی که می گفت اگر به گونه راستتان سیلی زدند، گونه چپ را هم برای خوردن سیلی دوم پیش بیاورید! جایتان …

سلام آقای عیسی!
با شنیدن اسمتان، پیش از هر چیز یادم می آید که شما پیامبر صلح هستید، کسی که می گفت اگر به گونه راستتان سیلی زدند، گونه چپ را هم برای خوردن سیلی دوم پیش بیاورید!
جایتان خالی نباشد، دیگر در این دنیا از صلحی که شما دوستش داشتید هیچ خبری نیست. قدرت طلبی بیداد می کند. آدمها با همدیگر خوب نیستند. یادشان می رود که دنیا دار فانی است. به خاطر هر چیزی با هم درگیر می شوند، حتی همدیگر را می کشند. بدتر از همه وقتی است که پای آدمهای بی دفاع و بی گناه به میان می آید.
لابد می دانید این روزها در غزه چه خبر است.
درست است که خودتان هیچ وقت پدر نداشتید ولی حتما می فهمید از دست دادن پدر یعنی چه.
دشمنانتان تصمیم گرفتند شما را بی گناه به صلیب بکشند، پس حتما می دانید مظلومیت چقدر دردناک است.
یهودا به شما خیانت کرد. این روزها خیلی ها با سکوتشان دارند پا جا پای یهودا می گذارند.
هرسال این موقع بچه ها به مناسبت تولد شما جشن می گیرند و منتظر بابا نوئل می مانند تا برایشان هدیه ای بیاورد. شما می توانید معجزه کنید و یک بابا نوئل بفرستید تا برای بچه های غزه غذا و دارو ببرد؟ می دانید که راه های کمک رسانی به آنها را بسته اند. فقط معجزه می تواند کمکشان کند.
شما با دم مسیحاییتان می توانستید مرده ها را زنده کنید اما در غزه عیسایی نیست که به نوزادها و زنان و مردان و کودکان بی گناه جان دوباره بدهد...
آقای عیسی مرا ببخشید. فقط می خواستم درد دلی کرده باشم.

منبع:وبلاگ آنی دالتون