محیط زیست و اولویت‌های راهبردی

اگر نگاهی – حتی اجمالی - به روح قوانین موجود و فرامین و توصیه‌های رهبران ایران – چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی – بیاندازیم، با شگفتی درخواهیم یافت کمتر موضوعی را می‌توان …

اگر نگاهی – حتی اجمالی - به روح قوانین موجود و فرامین و توصیه‌های رهبران ایران – چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی – بیاندازیم، با شگفتی درخواهیم یافت کمتر موضوعی را می‌توان پیدا کرد که مانند حفظ محیط‌زیست و پاسداری از طبیعت، چنین مورد حمایت قوانین رسمی، فرامین مذهبی و سخنان دولت‌سالاران کشور قرار گرفته باشد
به‌نحوی که بر پایه‌ منابع و مستندات تاریخی موثق، افتخار تعیین و نامگذاری نخستین منطقه‌ حفاظت شده‌ جهان به ایرانیان می‌رسد و قدمتی ۲۵۰۰ ساله دارد. در آن زمان، خشایارشاه (۴۶۵-۴۸۶ پیش از میلاد) نسبت به حفاظت از جنگل‌ها و درختان علاقه‌ زیادی داشت و در یکی از لشکرکشی‌های خود به آسیای صغیر برای نخستین بار دستوری در مورد حفاظت از یک منطقه‌ جنگلی «سرو» را صادر و بدین ترتیب نخستین منطقه‌ حفاظت شده‌ جهان را بنیان نهاد.
در کتاب مقدس ایرانیان باستان نیز، بارها و بارها بر حفظ و حراست از درختان و عدم‌آزار حیوانات و آلوده نساختن آب تأکید شده است. در کلام بزرگان دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن نیز به کرات بر اهمیت حفظ طبیعت و پاسداری از مواهب آن توصیه شده است.
این توصیه به حدی است که در میثاق‌نامه‌ ملّی امروز ما، یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برای نخستین بار یک اصل (اصل پنجاهم) به این موضوع مهم اختصاص یافته و نه‌تنها حفظ محیط‌زیست را وظیفه عمومی آحاد شهروندان ایرانی قلمداد کرده است، بلکه به صراحت تأکید شده که لازمه‌ حیات اجتماعی روبه رشد مردم ایران، در سایه‌ حفظ محیط‌زیست است که تحقق می‌یابد. و درست از همین‌جاست که حیرت نگارنده افزون‌تر می‌شود! چرا که هر چه بیشتر در سرزمین پهناور ایران به مطالعه و سفر بپردازیم و هر چه با دقت‌تر به پایش و اندازه‌گیری شاخص‌های مؤید پایداری سرزمین، همت گماریم، بیشتر درخواهیم یافت که بین آن قوانین وضع شده اغلب مترقی و خطابه‌های پرشور و حکیمانه با وضعیت پیش روی محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور، شکافی ژرف و ناسازه‌ای باورنکردنی فاصله انداخته است، به‌نحوی که کمتر می‌توانیم بازخورد عینی و مصداقی سزاوارانه را بر آن همه تأکید رهبران و توصیه‌ دین و الزامات قانونی و حقوقی در زیست محیط وطن بیابیم.
درعوض، آنچه مشاهده می‌شود، روندی نگران‌کننده با شیبی منفی است که با حرکتی شتابناک در حال کاهش کارمایه‌ها و کارایی‌های سرزمین مادری است؛ حرکتی که نمود آن را در نرخ بالای فرسایش آبی و بادی، هجوم ماسه‌های روان، سیل‌خیزی، شوری‌زایی، جنگل‌زدایی، اُفت حاصلخیزی خاک، متروکه شدن روستاها، خشک‌شدن تالاب‌ها، افزایش غبارآلودگی هوا، اُفت سطح آب‌های زیرزمینی، نشست زمین، ناپدید شدن گونه‌های بومی گیاهی و جانوری کشور و قرار گرفتن بخش قابل توجهی از زیستمندان این بوم و بر در سیاهه‌ سرخ IUCN و در یک کلام: «بیابان‌زایی» می‌توان آشکارا ردیابی کرد و از این همه غفلت و نابخردی در حق طبیعت ناب ایران‌زمین و پاسداری شایسته از «امانت» امروز وطن، آه کشید و شرمسار شد. چنین است که شوربختانه امروز نام ایران به‌عنوان یکی از ۱۵ کشوری در جهان آورده می‌شود که دارای ناپایدارترین شرایط بوم‌شناختی (اکولوژیکی) است.

محمد درویش