شما درس میخوانید برای اینکه کیفیت زندگیتان را بهبود بخشید. کار میکنید برای اینکه آن را جوهره خود میدانید و به درآمد آن برای ساختن آیندهتان احتیاج دارید. با این وصف، حتما …
شما درس میخوانید برای اینکه کیفیت زندگیتان را بهبود بخشید. کار میکنید برای اینکه آن را جوهره خود میدانید و به درآمد آن برای ساختن آیندهتان احتیاج دارید. با این وصف، حتما انتظار ندارید که زندگی کردن، درس خواندن یا کارکردنتان نتیجه عکس داشته باشد. یعنی قدم به قدم امید و اشتیاقتان به کار را کم کرده و شما را به بیمیلی و بیانگیزگی سوق دهد.
وقتی قرار است دو نفر را همزمان استخدام نمایند، یکی از سادهترین راهها پرسیدن سوالات مشترک از آنان است. به این طریق به راحتی میتوان فهمید که فاصله میان دونفر چقدر است. برای مثال میتوان از آنها پرسید بزرگترین دغدغهشان بعد از استخدام چیست؟ مهمترین آرزویشان کدام است؟ بیشترین حساسیت را نسبت به چه موضوعی دارند؟ جواب به اینگونه سوالات میتواند نتایج مفیدی به همراه داشته باشد. از جمله اینکه میزان توسعهیافتگی داوطلبان را بسیار شفاف و عیان نشان خواهد داد و خواهد گفت که کدام یک از آنها به حال، کدام به آینده و کدام یک نگاهشان رو به گذشته است.
باید تدبیری ویژه بر حل معضل نحوه "گزینش افراد" اندیشید و اینکه ما علیرغم وجود زمینههای مناسب، از استانداردهای لازم فاصله داریم و باید تغییرات فراوانی در نحوه گزینشها به وجود آوریم و نگاهمان را به موضوعات پر اهمیتی مانند تجربه، مهارت، دانش و تخصص داوطلبان باز نماییم.
موضوع «گزینش» مبحث مشترکی در بهکارگیری نیروهای تازه در تمام دنیاست. در بسیاری از سازمانهای توسعه یافته، مسائلی چون «مهارت، تجربه و تخصص» معیارهای اصلی در انتخاب افراد است. حالا دیگر خیلیها ترجیح میدهند در کنار پرداختن صرف به مباحث اعتقادی، کمیهم به مهارتهای داوطلبان فکر کنند تا مبادا ناخواسته تعهد را فدای تخصص یا تخصص را فدای تعهد نمایند. راستی آیا تا به حال کسی از شما سوال کرده که بزرگترین دغدغهتان بعد از استخدام چیست؟ مهمترین آرزویتان کدام است؟ و بیشترین حساسیت را نسبت به چه موضوعی دارید؟
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است