شعر

غم و شادمانی به سر می رود به مرگ این دو از سر به در می رود چه آن را که بر سر نهادند تاج چه آن را که بر گردن آمد خراج اگر سرفرازی به کیوان پر است وگر تنگدستی به زندان در است چو خیل اجل …

غم و شادمانی به سر می رود
به مرگ این دو از سر به در می رود
چه آن را که بر سر نهادند تاج
چه آن را که بر گردن آمد خراج
اگر سرفرازی به کیوان پر است
وگر تنگدستی به زندان در است
چو خیل اجل در سر هر دو تاخت
نمی شاید از یکدیگرشان شناخت

سعدی