تنها انگیزه کافی نیست

حدود ۱۰ سال پس از نمایش «مردان آنجلس» ساخته فرج‌الله سلحشور، شاهد تصاویر احسن القصص قرآن کریم با عنوان «یوسف پیامبر» به کارگردانی مجدد او بر صفحه تلویزیون هستیم. حقیقت این است …

حدود ۱۰ سال پس از نمایش «مردان آنجلس» ساخته فرج‌الله سلحشور، شاهد تصاویر احسن القصص قرآن کریم با عنوان «یوسف پیامبر» به کارگردانی مجدد او بر صفحه تلویزیون هستیم.
حقیقت این است که جسارت هنرمند و خواسته و اراده او برای تصویر کردن قصص قرآنی به خودی خود ارزشمند و معتبر است؛ این که به‌رغم آزادی در انتخاب موضوعات و مضامین احتمالا تماشاگرپسندتر و جذاب‌تر به سراغ یک درام چالش‌برانگیز بالقوه بسیار سخت بروند، بیش از همه چیز نشانگر دغدغه‌های والای هنرمندانی است که نمی‌خواهند قرآن و نکته‌ها و قصه‌های پندآموز آن، لابه‌لای روزمرگی‌ها به بوته فراموشی سپرده شود و البته بحق طی سال‌های گذشته مدیران صدا و سیما هم نشان داده‌اند دغدغه‌های این‌چنینی دارند و با حمایت از طیف‌های مختلف سریال‌سازی، موفق هم بوده‌اند.
خوشبختانه «یوسف پیامبر» سلحشور نیز با وضعیت فعلی، توانسته نظر عموم تماشاگرانش بخصوص قشرهای سنتی و مذهبی و همچنین نوجوانان و جوانان را به خود جلب کند.
ما با قصه‌ای روبه‌رو هستیم که در طول تاریخ، مورد مطالعه نسل‌ها قرار گرفته و هریک تصوراتی برای خود ترسیم کرده‌اند. طبیعی است حال که با اثری تصویری روبه‌رو شده‌اند تصاویر موجود را با ذهنیت‌های خود مقایسه می‌کنند و به قضاوت می‌پردازند.
در این شرایط، ساخت چنین اثری بسیار مشکل و سخت است و پاسخگویی به نیاز میلیون‌ها مخاطب، تلاش بی‌وقفه و همه‌جانبه‌ای را می‌پذیرد که امیدوار بودیم در سریال «یوسف پیامبر» از این زاویه بیشتر دقت می‌شد.
شاید اگر در پیش‌تولید مجموعه و خصوصا مراحل مهم تکامل نوشتاری فیلمنامه و تقویت قوای بصری سریال و بعد انتخاب بازیگران دقت و تمرکز بیشتری صورت می‌گرفت، در مجموع شاهد ارتقای فوق‌العاده کیفی اثر می‌بودیم. به همین دلیل در وهله اول ضعف مهم و اساسی سریال فیلمنامه است.
با این که از لحاظ محتوایی و مطابقت با روایات تلاش شده دقت کافی به عمل بیاید، اما تکنیک لازم برای جذابیت بیشتر و باورپذیری ملموس لحاظ نشده است؛ بخصوص در دیالوگ‌نویسی و ایجاد لحظه‌های دراماتیک که لازمه هر سریال تاریخی است، انتظار می‌رفت پس از این همه تجربه و آزمون و خطا در مجموعه‌های تاریخی و مذهبی که در کشور تولید شده و طبیعتا متخصصانی پرورش یافته‌اند، با گفتگونویسی شکیل، کار شده و کم غلطی مواجه می‌شدیم و سلحشور یکتنه به میدان نمی‌آمد.
حسرت دیگر، تکنیک‌های بصری است که لازمه یک سریال پرهزینه تاریخی و حساس است تا مجموعه را به «تئاتری صرفا فیلمبرداری شده» تبدیل نکند. نمونه موفق این‌گونه آثار، فیلم «مریم مقدس» است که در آن شاهد میزانسن‌ها و کادربندی‌هایی هستیم که در خدمت قصه و پیشبرد درام است.
«یوسف پیامبر» به‌رغم طراحی صحنه و لباس کار شده دقیق و استفاده از نگاتیو ۳۵ میلیمتری نتوانسته به این مهم دست یابد و این، یعنی از دست رفتن مخاطبانی که به تصویر اهمیت می‌دهند و خوشبختانه در حال حاضر نیز این‌گونه مخاطبان که درک عمیقی از تصویر دارند کم نیستند بنابراین شاید بهتر بود سلحشور برای ساخت این اثر بزرگ تاریخی از مشاوره متخصصان و اهل فن سریال‌سازی و فیلمسازی بیشتر بهره می‌برد.
سلحشور در مقام تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان اثر، بیش از هر چیز توانسته مدیری موفق باشد که توانسته یکتنه پروژه‌ای چنین عظیم را به سرانجام برساند، اما این یک وظیفه اولیه بود که باید به سرانجام می‌رسید.
در انتخاب بازیگران هم با یکی دو انتخاب کلیدی درست و استفاده از چهره‌هایی که توانایی بازیگری‌های مورد نظر را دارند، می‌شد «یوسف پیامبر» را از حالت فعلی که بازی‌ها بیشتر شبیه اتودی برای تمرین تئاتر است خارج کرد و از جذابیت‌های مشروع بازیگران محبوب و موفق بهره برد.
آنچه گفته شد، دریغ‌های منتقدی است که دوست دارد یک مجموعه تلویزیونی متکی و مبتنی بر کتاب مقدس مسلمانان و اساسا همه کتب آسمانی را با همه استانداردهای لا‌زم برای یک اثر هنری تصویری ببیند، چنان که ابتدا گفته شد، نفس رویکرد به قرآن بسیار ارزشمند است، اما درک مفهوم تصویر و درک چگونگی تاثیر آن بر مخاطب فراتر از یک انگیزه صرف مذهبی است.

محمود گبرلو