تله پاتی

تله‌پاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس می‌شود” است و در معنی مصطلح در متافیزیک، ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنج‌گانه و کلام است. تله‌پاتی …

تله‌پاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس می‌شود” است و در معنی مصطلح در متافیزیک، ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنج‌گانه و کلام است. تله‌پاتی در معنی فراروانشناسی عبارت از استعداد و قدرت ارسال پیام یا تصویر ذهنی به دیگران بدون استفاده از حواس معمولی می‌باشد. در زمانهای بسیار دور بین انسانها تله‌پاتی به عنوان یک ابزار معمول در ایجاد ارتباط بوده است ولی به تدریج به دست فراموشی سپرده شده است. انسانهای عصر جدید هر چند که بالقوه دارای این استعداد می‌باشند ولی قادر به استفاده کردن از آن نیستند. دانشمندان اثبات کرده‌اند که تله‌پاتی، بین برخی جانوران و انواعی از گیاهان نیز وجود دارد.
سایکومتری یا روان نگری به معنی توانایی تشخیص و تعبیر روان اشیاء می‌باشد. فراروانشناسان اعتقاد دارند که اشیاء و موجودات زنده در طی سالهای حیاط خود، اطلاعاتی را در هالهٔ نورانی خود ذخیره می‌کنند که از طریق سایکومتری می‌توان به این اطلاعات دست یافت. این اطلاعات به دو دسته موروثی و اکتسابی تقسیم می‌شوند، اطلاعات موروثی در هالهٔ اشیاء مربوط به قبل از مقارنت با انسان است و اطلاعات اکتسابی در حین مجاورت با انسان به هالهٔ اشیاء منتقل می‌گردد.
آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده می‌باشد که به احتمال قوی از لحاظ شرعی اشکال دارد (در برخی منابع مجاز و در برخی دیگر تحریم شده است). آینده نگری به نسبت سایر مقولات مشابه، بیشتر با اوهام و خرافات آمیخته شده است، ولی از دید برخی دانشمندان فراروانشناسی و متافیزیسین‌ها یک واقعیت علمی می‌باشد. مدارکی نیز جهت اثبات تجربی این مقوله موجود است. البته شکی در این نیست که خداوند علیم برخی از اطلاعات را که صلاح بداند از آینده و یا از عالم غیب به دل بندگان صالح خود الهام می‌کند.
سایکوکنسیس عبارت از حرکات اجسام در اثر نیروهای روان می‌باشد، تله‌کنسیس به معنی حرکت اشیاء از فاصلهٔ دور و بدون دخالت نیروهای فیزیکی است. این پدیده‌ها هر چند عملی است ولی بسیار مشکل است و به تمرینات فراوان نیاز دارد. صرف دست یافتن به این توانایی‌ها از لحاظ معنوی و روحانی ارزش چندانی ندارد، پس بهتر آن است که انسان بجای اتلاف وقت در راه دست یابی به این مقولات، اوقات خود را صرف خودشناسی و خودسازی نماید.
روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است، که این امر از طریق چشم سوم صورت می‌گیرد. چشم سوم با اسامی مختلف از جمله چشم معرفت، چشم بصیرت، چشم دل، چشم درون، تیسراتیل و آجنا خوانده می‌شود و جایگاه آن در کالبد اثیری و منطبق بر پیشانی در جسم فیزیکی است، شاعر نیز به همین امر اشاره دارد، آنجا که می‌گوید (چشم دل باز کن که جان بینی ــ آنچه نادیدنی‌ست آن بینی). شاید این کلام گهر بار امام صادق (علیه‌السلام) نیز به این مطلب اشاره داشته باشد، که می‌فرمایند:«همانا شما را نوری است که به وسیلهٔ آن در دنیا شناخته می‌شوید و هرگاه یکی از شما برادرش را دیدار کرد، محل نور را در پیشانی او ببوسد.»
برخی دانشمندان اعتقاد دارند که چشم سوم محلی برای دریافت ادراکات فراحسی، الهام و اشراق و وسیله‌ای برای ارتباط موجودات با یکدیگر در جهان هستی می‌باشد. از طریق آجنا می‌توان با عوالم و موجودات ماورائی و همچنین با ورای ابعاد مکانی و زمانی ارتباط برقرار ساخت. حضرت امام باقر (علیه‌السلام) ـ آن شکافندهٔ علوم ـ دربارهٔ آیه“و کذلک نری ابراهیم …” می‌فرمایند:«به چشم او (حضرت ابراهیم علیه‌السلام) چنان نیرویی داده شد که در آسمانها نفوذ کرد و آنچه را در آن‌هاست مشاهده کرد و عرش و آنچه را بالای عرش است و زمین و آنچه را زیر زمین است دید.»
تمرکز بر آجنا باعث توسعهٔ آگاهی و دست یافتن به قدرتهای روانی و فراروانی می‌شود. نباید فراموش کرد که صرف دست یافتن به این نیروها کرامت محسوب نمی‌شود، بلکه کرامت آن است که انسان این توانایی‌ها را با نور ایمان مزین نماید و در صدف ایمان محافظت کند، که ایمان نیز علاوه بر حفظ آن باعث تقویت و توسعهٔ آن می‌شود. مولی الموحدین حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«همانا تقوای خدا داروی درد قلب‌های شماست و بینا کنندهٔ کوری دلهایتان…» اندیشیدن، تفکر، سکوت، تنهایی، گریستن و تقوا از جمله عوامل مؤثر بر گشودن چشم دل است. مبین آن اینکه حضرت امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم …) و حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:«بسیار خموشی گزین تا اندیشه‌ات بارور شود و دلت روشنایی گیرد …» البته تکنیک‌هایی نیز جهت گشودن چشم سوم در مکاتب اسرار آمده است که دور از واقعیت نیست ولی قرار گرفتن در مسیر معنوی و الهی از این طریق جای تأمل دارد.
مقولاتی که ذکر شد تنها بخش اندکی از توانائی‌های خارق‌العادهٔ انسان است، آیا اینگونه مسائل انسان را به سوی تفکر هدایت نمی‌کند؟ تابیشتر درمورد خویش و خالق خویش بیندیشد؟ انسان را از آن جهت انسان نامیده‌اندکه دچار نسیان و فراموشی شده، عهد خود را با خدای تبارک و تعالی فراموش می‌کند. به راستی چه وقت انسان می‌خواهد دست از نسیان بردارد و چشم خویش را برآنهمه شگفتی‌های جهان هستی که خود نیز جزئی از آن است بگشاید؟ کی وقت آن خواهد رسید که ذکر جایگزین نسیان شود؟

نوشته شده توسط میلاد حکیم
http://fara-ravan.blogfa.com/post-۱۸.aspx