سرمشق

● اقبال کردن . استقبال کردن اقبال کردن بر (یابه) یعنی روی آوردن به، توجه کردن به :«چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد» (کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۱۶۷)؛ «بر این کار اقبال تمام کردم و هر …

● اقبال کردن . استقبال کردن
اقبال کردن بر (یابه) یعنی روی آوردن به، توجه کردن به :«چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد» (کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۱۶۷)؛ «بر این کار اقبال تمام کردم و هر کجا بیماری نشان یافتم که در وی امید صحت بود معالجت او... بر دست گرفتم» (کلیله و دمنه، ۴۴-۴۵). بعضی از فضلا معتقدند که در این مورد اگر استقبال کردن به کار رود غلط است و مثلاً به جای این عبارت:«مردم از این نمایش استقبال کردند» باید گفت:«مردم به این نمایش اقبال کردند.» اما استقبال کردن غلط نیست و در متون معتبر قدیم نیز به کار رفته است، جز اینکه در قدیم مفعول صریح داشته و امروز با حرف اضافه «از» استعمال می شود:«او شیخ را استقبال کرد و در برگرفت» (اسرار التوحید، ۶۶)؛ «در اثنای راه، به در صومعه زاهدی رسیدم، زاهد مرا استقبال کرد و مرحبا گفت» (گزیده جوامع الحکایات، ۳۲۹)؛ «غلامان گفتند احمد بن خالد است. من از خیمه بیرون آمدم و او را استقبال کردم و بر وی سلام گفتم» (فرج بعد از شدت، ۳۵۳).

غلط ننویسیم- ابوالحسن نجفی