این پیش فرض که "دنیا باید جای خوبی برای زیست من باشد" ممکن است همواره در وجود ما ساکن باشد، اما ما ممکن است متوجه نباشیم که معتقد به چنین چیزی هستیم، ولی اغلب این عقیده اندوهها …
این پیش فرض که "دنیا باید جای خوبی برای زیست من باشد" ممکن است همواره در وجود ما ساکن باشد، اما ما ممکن است متوجه نباشیم که معتقد به چنین چیزی هستیم، ولی اغلب این عقیده اندوهها و شادیهای ما را شکل میدهد.
گاهی ما با پیشفرضهایی زندگی میکنیم که متوجه آنها نیستیم؛ ولی آنها همواره در فکر و تصمیمگیری ما وجود دارند و سبب شادی و ناراحتی ما میشوند. مثل این پیش فرض:" دنیا باید جای خوبی برای زیست من باشد". البته بیشتر وقتها هم منظورمان، خوب برای همین خودِ خود ماست نه مثلا برای همهی انسانها. بعد هم که خواستههایمان برآورده نمیشود اندوهناک میشویم که چرا اینگونه نیست.
اگر دنیا را جایی مثلا برای رنج کشیدن بدانیم یا حتی موضعی خنثی در مورد خوب و بد دنیا انتخاب کنیم چه تغییری در شادیها و اندوههای ما ایجاد میکند و یک سوال! اینکه آیا ما میتوانیم بالاخره بگوییم که "در واقع" دنیا چگونه جایی است؟!
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است