کارگردان: بو ولش. فیلمنامه: الک برگ، دیوید مندل، جف شفر. بازیگران: مایک مهیرز، الک بالدوین، کلی پرستون، داکوتا فانینگ، شان هیز. مدت: ۸۲ دقیقه. اگر از گرینچ خوشتان آمده، احتمالاً …
کارگردان: بو ولش. فیلمنامه: الک برگ، دیوید مندل، جف شفر. بازیگران: مایک مهیرز، الک بالدوین، کلی پرستون، داکوتا فانینگ، شان هیز. مدت: ۸۲ دقیقه.
اگر از گرینچ خوشتان آمده، احتمالاً از این یکی هم خوشتان میآید. هر دو بازیگران کانادائی دیوانهای دارند که با چهرهپردازی غلیظ و اضافه کردن عضوهای مصنوعی، قابل بازشناسی نیستند و هر دو هم ضمناً اقتباسی از یکی از کتابهای دکتر سئوس هستند.
داستان گربه در کلاه در حومهای ”تیم برتون“ای و اجق وجقی میگذرد و آغاز گیرائی ندارد. جون والدن (پرستون) زنی است که از همسرش جدا شده و دختری (فانینگ) دارد فرشتهگونه و پسری (برسلین) غیرقابل تحمل. جون که به شدت کار و تقلا میکند تا در شرکت معاملات ملکیاش، ارتقاء درجهای پیدا کند، وقت زیادی برای بزرگکردن بچههایش ندارد. بههر حال پس از قهر کردن فردی که از بچهها نگهداری میکرده، گربهای در کلاه وارد صحنه میشود. پیام اخلاقی فیلم این است که بههم زدن یک خانه و خانوادهٔ خوب و تمیز کار سادهای نیست و بچهها نیز هر از گاه احتیاج دارند که از در و دیوار بالا بروند! دیری نگذشته که گربه، خانهٔ خانوادهٔ والدن را جلوی چشمان حیرتزده و مستأصل صاحبانش، به خرابهای تبدیل میکند.
مایک مهیرز، ذاتاً موجود بامزهای است و در اینجا همان آزادی عملی را داشته که رابین ویلیامز در علاءالدین. ولی این فیلم هم مثل علاءالدین بیشتر به درد انیمیشن میخورده تا یک فیلم ”زنده“؛ ولی بهعنوان یک فیلم ”زنده“، پیشپا افتاده، زشت و ”عقبمانده“ بهنظر میرسد، آنهم با طراحی دکور تند و زنندهٔ الکس مکدونالد، که مدام در پی آن بوده تا روی دست مهیرز و ادا و اطوارش بلند شود.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است