ایگو یا خود

کنترول خواست ها و امیال از سرچشمه ناخودآگاه و در واقع بخش خود یا ایگو می آید. یک فرد سالم انسان زندگی ذهنی خود را با خواست جامعه تطبیق می دهد. گروه هایی از مردم که درون چارچوب موازین …

کنترول خواست ها و امیال از سرچشمه ناخودآگاه و در واقع بخش خود یا ایگو می آید. یک فرد سالم انسان زندگی ذهنی خود را با خواست جامعه تطبیق می دهد. گروه هایی از مردم که درون چارچوب موازین انسانی و قوانین اجتماعی زندگی می کنند، مردم متمدن شناخته می شوند. این ها طبقاتی از انسان ها هستند که مرز های خود ( ego boundries ) برخوردارند.
اما باید دانست که این کنترول، اندازه دارد. اگر ما تمام خواسته های خودمان را برای همیشه کنترول کنیم، مرتاض شده ایم. کنترول تمام خواسته ها و عدم ارضای آنها ریاضت است. ریاضت، شیوه ای از زندگی است که در مکتب اسلام حرام به شمار آمده است.
یعنی نرمال و هنجار این است که ما خواسته های خود را کنترول می کنیم و در جا و به موقع مناسب آن را اجرا می کنیم. مثلاً دختر کوچکی را در نظر بگیرید که در کلاس درس یک ساعته تشنه می شود. او باید حداکثر یک ساعت صبر کند که آب بنوشد. او برای همیشه از نوشیدن آب صرف نظر نمی کند وگرنه او مرتاض است.
ما خواسته های خودمان را باید انجام دهیم، اما هر یک را در زمان مناسب و مکان شایسته و بر وفق موازین مطلوب جامعه.
عامل شکل گیری این رفتار انطباقی، ایگو یا خود نام دارد. منطق، تفکر حل مسئله ای و ارتباط اجتماعی ما درون ایگو قرار دارد. تمام موازین مربوط به فرهیختگی و انتلکتوئیسم ( Intelectualism ) آنجاست. مثلاً تنظیم ارتباطات، طرح، برنامه ریزی و تصمیم گیری همه متعلق به سازمان خود و مرز های خود است.
در شکل گیری ایگو، نقش کلیدی و محوری از آن مادر است. مادر، وقتی مادر خوبی است که آرام آرام و به تدریج زیر سایه مهربانی و عطوفت به کودک یاد می دهد که حد تو تا اینجاست. آموختن حدود توانایی ها و حدود شناخته شده جامعه از تکالیف اصلی والدین به ویژه مادر است.
بچه هایی که حدودی نمی شناسند، در تمام زندگی اندازه ها را مراعات نمی کنند. آنها که نمی دانند شکلات چقدر باید بخورند ؟ شیر چقدر باید بخورند ؟ با مردم چقدر باید ارتباط داشت ؟ دوستی تا چه حدی است ؟ تا پایان عمر نخواهند فهمید که با چه سرعتی باید راننگی کرد، تا چه حد می توان صدا را بلند کرد، یا مرافعه را تا کجا باید دنبال کرد !
یکی از تکالیف اصلی ما این است که به بچه ها حدود را یاد بدهیم. راه آموزش این حدود تنها یک ویژگی دارد، آن هم در کلمه مهربانی خلاصه می شود.
اگر با خشم و خشونت و تهدید و اعمال قوه قهریه بخواهیم محدوده ها و مرز ها را به بچه ها یاد بدهید، قافیه را باخته اید! آنها نخواهند آموخت. مهر و محبت و صبر پیشه کنید و استوار باشید، بچه ها مجذوب عقیده شما خواهند شد.
در واقع، حدود یعنی ایگو و هر کس که حد خود را می داند در اصطلاح ما egoistic نامیده می شود که به معنی آن است که چنین فردی تمام حدود خودش را می داند. ایشان کسی است که می توان به راحتی با او ارتباط داشت، می شود با او خندید، مسافرت کرد، نشست و برخاست. کسی که به چنین مقامی می رسید، به مقام تمدن رسیده است. در واقع واژه تمدن در ایگو خلاصه می شود.
هر کسی که مرز و محدوده های خود را می شناسد فرد متمدنی است.
و مایه تاسف این است که بسیاری از مردم مرز و محدوده خود را نمی شناسند. حدودشان را نمی دانند، نمی فهمند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد !
مردم متمدن در برابر کسانی که محدوده های خود را نمی شناسند، عذاب می کشند.