مدت زيادى است که در مطالعات و بررسىهاى ژئومرفولوژى يخچالى در ايران اين سؤال مطرح است که آيا در ايران هم آثار و شواهد ژئومرفولوژى يخچالى که هم زمان و هم ارزش با آثار و شواهد يخچاليِ عرضهاى ميانيِ شمالى باشد، مشاهده شده است يا خير؟ بهعبارت ديگر آيا آب و هواى ايران در هنگام يخبندانهاى پليستوسن که يخچالها نسبت به امروز بهمراتب بيشتر و گستردهتر سطح زمين را فرا گرفته بودند، سردتر و مرطوبتر بوده است؟ شکى نيست که چنين حالتي، تغييرات اساسى و بنيادى را در مرفوديناميک تشکيل داده و تکامل خاک، پوشش گياهى و حيات وحش را بههمراه داشته است. در واقع اين سؤلات از زمانى مطرح شد که پژوهشگران، مطالعه و بررسى چالههاى مرکزى ايران را شروع کردند. آنها لايههاى متفاوتى از ماسه، رس و قشرهاى نمک (که بر روى هم قرار گرفتهاند)، مخروطافکنه و تراسهاى فسيل را مشاهده کردند. اين مشاهدات نشان مىدهد که در زمانهاى گذشته مقدار آبهاى روان بيشتر و در نتيجه قدرت آنها نيز نسبت به زمان حاضر زيادتر بوده است. از اين موضوع نتيجه گرفته مىشود که در کوتواترنر در ايران، شرايط مختلف آب و هوائى حکمفرما بوده که با شرايط آب و هوائى زمان حاضر تفاوت داشته است. اکنون اگر در ايران انطباق شرايط آب و هوائى کواترنر با عرضهاى ميانى شمالى صورت پذيرد، مطالب ذيل در ارتباط با عملکرد شرايط برفى (نيوال - Nival) يخچالى و مجاور يخچالى مطرح مىشود.
- چه اشکال مرفولوژيکى تحت شرايط مختلف آب و هوائى کواترنر بهوجود آمده و چه فرآيندهاى ژئومرفولوژيک در بهوجود آوردن اين فرمها سهيم بودهاند.
- نشاندادن نقش مهم عامل ناهموارى (اروگرافي) در بافت کلى ژئومرفولوژى اقليمى يک رشتهٔ کوهستانى مربوط به مناطق مجاور حارهاى (مانند کوهستان زردکوه).
- سهم فرآيندهاى برفى (نيوال)، يخچالى و مجاور يخچالى و فرمها در شکلگيرى کلى سطح زمين در کوهستان، زردکوه چيست؟
استهل Stahl زمينشناس فنلاندى که در سال ۱۹۱۲ نخستين مجموعهٔ زمينشناسى ايران را تهيه کرد، نسبت به يخبندان کواترنر در ايران کاملاً اظهار بىاطلاعى مىکند. همچنين نيدرماير Nidermayer در سال ۱۹۳۳ مىنويسد: آثار يخچالى يک يخبندان بزرگ کاملاً مطمئن، در هيچجا مشاهده نشده، ولى نشانههاى فعاليت يخچالى در مناطق کوهستانى موجود است.
با مشاهدهٔ يخچالهاى زمان حاضر و آثار يخچالي، وجود يک يخبندان در ايران مورد قبول واقع مىشود (عمدتاً در کوهستانهاى مرتفع ايران که در زمان حاضر هم، ارتفاع آنها از مرز برفهاى دائم بيشتر است نقشهٔ قلمرو عوامل فرسايش در دورههاى يخچالى - دکتر فرجالله محمودي، ۱۳۶۷ - نقشهٔ حد ارتفاعى مرز برف دائم درحال حاضر در ايران).


مأخذ ايران: مبانى يک کشورشناسى جغرافيائي، جلد اول جغرافياى طبيعى نگارش اکارت اهلرز، ترجمهٔ دکتر محمدتقى رهنمائى ۱۳۶۵.
در سال ۱۹۳۳ دزيو Desio که سفرى پژوهشى براى مطالعات ژئومرفولوژى و زمينشناسى به منطقهٔ زردکوه انجام داده بود، مىنويسد: در رشتهکوههاى غرب ايران يخچالهائى را ديده که تاکنون کسى آنها را توصيف نکرده است. او همچنين از وجود چند يخچال کوچک خبر مىدهد و بهويژه به يخبندانهاى گسترده زمان گذشته نيز اشاره مىکند. در سالهاى ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ بوبک سفرى تحقيقاتى به شمال غرب ايران انجام داد. از جمله اهداف علمى وى در اين سفرها، مطالعهٔ ژئومرفولوژيِ يخچالي، در برخى از مناطق کوهستانى بود. او در کوههاى شمال غرب ايران سيرکها، درياچههاى يخچالي، يخچالها، حوزههاى برفى دائمى يخچالهاى بلوکى و رسوبات مورنى را مورد مشاهده، بررسى و تحقيق قرار داد. مطالعات وى دربارهٔ ژئومرفولوژى يخچالى با بررسىهاى شوايتزر Schweizer در سال ۱۹۷۰ در کوه سبلان ورايت Wright در سال ۱۹۶۲، تأييد و تکميل شد. شوايتزر در کوههاى دماوند، علمکوه و سبلان که از مرتفعترين کوههاى ايران هستند، آثار يخچالى را مطالعه و بررسى کرد. رايت که يخبندان کوههاى کردستان را مطالعه کرده است، عقيده دارد که در زمان يخبندان که همزمان با دورهٔ يخبندان ورم Wurm مرز برف دائمى تا ارتفاع ۱۸۰۰ متر پائين آمده است، متراکمترين نواحى آثار يخچالهاى قديمي، البرز طالش، آذربايجان شرقى و کردستان شمالى است، که متأسفانه بعضى از آنها به کلى ناشناس ماندهاند (درهٔ علياى گرگانرود در طالش و...) يخرفتهاى يخچالهاى بزرگى که در شرق و غرب قلهٔ بکر و داغ در طالش وجود داشته، هنوز وسعت زيادى از نواحى اطراف را مىپوشاند. به طورىکه در درهٔ گرگانرود تا حوالى ارتفاع ۱۲۰۰ مترى پائين آمده است. (محمودي، فرجالله - تحول ناهموارىهاى ايران در کواترنر پژوهشهاى جغرافيائي، مجلهٔ مؤسسه جغرافيا، ش ۲۲، دانشگاه تهران، ۱۳۶۷، صص ۱۴،۱۰).
مسئلهٔ ويژهاى که در مطالعه و بررسى پروى مطرحشده، بررسى مقالهٔ هاگهدرن Hagedern, et. al. 1975 و ديگران است که در آن اظهاراتى راجع به يخبندان بيان کردهاند. موضوع پژوهشِ هاگهدرن و ديگران، شيرکوه (۴۲۰۰ متر) در جنوب غرب يزد است که در ارتفاعات ۱۸۰۰ و ۲۸۰۰ مترى آن رسوبهاى يخچالى و ديگر آثار يخچالى مشاهده شده است. بر مبناى اين شواهد ژئومرفولوژى يخچالي، (بهعنوان مثال سائيدگىهاى يخچالي) يک يخبندان گسترده دوران چهارم بازسازى شده است. بهنظر هاگهدرن حداکثر طول يخچالى در شيرکوه به ۲۰ کيلومتر مىرسيده است. مورنها که در ارتفاعات مختلف مشاهده مىشوند، دلالت بر فازهاى مختلف اين يخبندان دارند. همچنين تحقيقات کوله Kuhle در ۱۹۷۶ در مورد يخبندانهاى کواترنر کوه جوپار (۴۱۳۵ متر) واقع در جنوب کرمان، در ارتباط مستقيم با طرح مسئلهٔ تحقيقاتى پروى است. اين پژوهشگر دو يخبندان بزرگ کواترنر کوه جوپار که فاز قديمى آن همزمان با ريس - Riss و فاز جديد نيز منطبق بر ورم محاسبه شده است، را اثبات مىکند. در ايندو دورهٔ يخبندان، يخچالهاى درهاى گستردهاى وجود داشته که ضخامت حداکثر يخ آن به ۵۰۰ متر مىرسيده است. شواهد ژئومرفولوژيکى نشان مىدهد که طول يخچال در کوههاى جوپار در مرحلهٔ اول يخبندان به ۱۷ کيلومتر و در مرحلهٔ دوم به ۱۰ کيلومتر مىرسيده است.