جغرافياى ناحيهاى تفاوتها و شباهتهاى ميان دو بخش از محيط انسان را مورد مطالعه قرار مىدهد و در تکاپوى يافتن پاسخى بهدلايل اينگونه تفاوتها از راه مطالعه مجموعه عواملى است که آن ناحيه locality را از ديگر نواحى متمايز مىسازد. در اين مطالعات بررسى اوضاع و شرايط محيطى ناحيه بسيار کوچکى چون يک روستاى کوچک يا يک شهر مىتواند موردتوجه قرار گيرد که چنين مطالعهاى را ميکروجيوگرافى microgeography گويند. مطالعه نواحى گسترده، مانند خليج فارس، جنبه ماکروديويژن macrodivision به خود مىگيرد. جغرافيدانان ناحيهاى مطالعه بخشهاى درونى ماکروديويژنها را بر اساس مطالعه ويژگىهاى فرهنگى کوچک درونى آنها پيگيرى مىکنند. اين مطالعات ممکن است شامل تقسيم يک ماکروديويژن به چند ناحيه برخوردار از ويژگىهاى فرهنگى جدا از هم باشد؛ براى مثال عواملى چون زبان، کشاورزي، چهره جغرافيائى زمين موردنظر يا شيوه خاص زندگى اقتصادى ساکنان آن يا آميختهاى از همه اين موارد براى تشخيص تفاوت ميان هر يک از اين نواحى ديگر، موضوع مطالعه خواهند بود.
گونه سياسى اين مطالعات جغرافيائى نگاه به ساختار تشکيلات ادارهکننده نواحى است. همه حکومتهاى قبيلهاي، سرزمينى يا ملتي، مؤسساتى براى اداره امور مردمان در واحدهاى کوچک جغرافيائى - سياسى داخلى دارند. اين واحدها معمولاً بر اساس تفاوتهاى قومي، فرهنگي، اقتصادى يا سياسى در محدودههاى گوناگون جغرافيائى شکل مىگيرد. مسأله تعلق داشتن به يک قوم يا يک واحد جغرافيائى کوچکتر چون قبيله يا يک محله واقعيتى است هميشه حاضر در انديشههاى محيطى انسان. واحدهاى کوچکتر درون کشورى ناحيههاى جغرافيائى - سياسى جدا از هم پويائى ويژه خود را دارد. يک ناحيه در جغرافيا، هنگامى قابل تشخيص است و از يک شخصيت يکپارچه و متمايز از ديگر نواحى جغرافيائى برخوردار است که عوامل پيونددهنده اجزاءِ آن بهخوبى آشکار و قابل شناسائى باشد. اين عوامل پيونددهنده ممکن است عوامل جغرافيائى يا فيزيکى باشد، مانند واقع شدن در محيط جغرافيائى ويژهاى که از محيطهاى ديگر جدا و متمايز باشد يا واقع شدن در محيط اقتصادى ويژهاى که ساکنان آن را بهدليل مشغله خاصى يکپارچه سازد، يا اينکه ممکن است عوامل فرهنگى و معنوى باشد که محيط جغرافيائى - سياسى ويژهاى را پديد آورد. در مورد نخست، معمولاً اينگونه ناحيهها بهگونه استان، شهرستان، بخش و برزن تقسيم مىشود و جغرافياى سياسى کشور را شکل مىدهد. در مورد دوم، معمولاً اينگونه ناحيهها بهگونه حوزههاى انتخاباتى جدا از هم در مىآيد و جغرافياى انتخاباتى کشور را واقعيت مىبخشد.
حدود نواحى جغرافيائى - سياسى درون کشور اغلب از ترسيم روى نقشههاى تقسيمات کشورى فراتر نمىرود و به نسبت گستره شخصيت ناحيهاى ساکنان بهگونه شهر يا روستا خودنمائى دارد يا بهگونه تقسيمات کشوري:
- استان
- شهرستان
- شهر
- بخش
- برزن
- واحدهاى کوچکتر
تعيين و روى نقشه ترسيم مىشود.
گاه حدود اين نواحى کاملاً ذهنى است و چون از سوى حکومت به رسميت شناخته نمىشود، روى نقشه جغرافيائى نيز ترسيم نمىگردد. بهترين نمونه اين وضع وجود محله هاى اقليت مذهبى است که از شخصيت فرهنگى ويژه خود برخوردار است؛ مانند محله يهودىنشين گلدرز گرين Golders Green لندن که اگرچه روى نقشه رسمى شهر لندن مشخص شده است، ترسيم آن بهدليل شخصيت ويژهاى بهعنوان يک محله يهودىنشين نيست. اين ناحيه در گذشته شخصيت محلى ديگرى داشت و پس از مهاجرت گسترده يهوديان به اين محله در دوران پس از جنگ جهانى دوم، شخصيت تازهاى پيدا کرد. اين شخصيت تازه مورد شناسائى رسمى نيست و محله ياد شده همچنان با شخصيت گذشته شناخته مىشود و روى نقشه جغرافيائى - سياسى شهر لندن خودنمائى دارد.
بدين ترتيب، ناحيه در جغرافيا ممکن است به کوچکى يک محله - neighbourhood باشد يا به بزرگى يک منطقه - district، بىآنکه اندازه يا گستره جغرافيائى در پويائى سياسى آن اثرى داشته باشد. منطقه به معنى region شامل بخشهاى پهناورى در ماوراءِ کشورها است که داراى پويائى ژئوپوليتيک ويژه خود است و فصل مستقلى به مطالعه آن اختصاص دارد.