کارگر بیکاری بهنام "آنتونیو" (ماجورانی) سرانجام بهعنوان اعلانچسبان استخدام میشود. او بهزودی، با مشقت و گرو گذاشتن ملافههای خانه، دوچرخهای تهیه میکند و مشغو میشود. اما پس از چندی دوچرخه را میدزدند. حالا، "آنتونیو" که با خطر از دست دادن کار روبهرو است همراه پسرش، "برونو" (استایولا)، برای پیدا کردن دوچرخه تمام شهر را زیرپا میگذارد. سرانجام وقتی در جستوجوهایش به جائی نمیرسد، تصمیم میگیرد یک دوچرخه بدزدد...
٭ گذشت زمان این فیلم مشهور دسیکا را که تا سالها منتقدان دنیا آن را در زمره بهترین فیلمهای تاریخ سینما بهشمار میآورند، عجیب کهنه کرده و نشان داده که برای زنده باقی ماندن فیلمی که به تمام دورهەا تعلق داشته باشد، تنها استفاده از بازیگران غیر حرفهای، کار در خارج از استودیو، استفاده از نور طبیعی برای فیلمبرداری و چند عامل شناخته شده دیگر مکتب نئورآلیسم کافی نیستند. حالا، البته آثار دسیکا بهخاطر تعلق به دورهای تاریخی و همگونی اوضاع اجتماعی با حرکتی هنری و در نهایت رمانتیسمی با رنگ غم غربت روزهای خوش گذشته (کدام روزهیا خوش؟) جذابند، اما دیگر خوب بهنظر نمیآیند. یعنی گذشت زمان نشان میٔهد که آن آثار (پس از جنگ جهانی دوم) از قبل دقیقاً نوشته میشدند، بازیگرانشان آنقدرها هم غیرحرفهای نبودند... و در کل فیلمهائی بودند متعلق به یک مؤلف که بایدآنها را با میزانهای کلاسیک سینمای داستانگوی شخصیتپرداز سنجید (این را هالیوود در همان سالها خیلی زود درک کرد و بازسازی دزدان دوچرخه را، با همکاری کاری گرانت، پیشنهاد کرد). البته همچنان باید اذعان داشت که بهدلیل همان همگونی که اشاره شد، دزدان دوچرخه فیلم مهمی بوده و هست.