سری هارولد کلمپ
آیا زندگی فقط یک قدمزدن اتفاقی (بدون برنامه) است؟ برخی از تحلیلگران درباره برخی فروشگاهها اینطور فکر میکنند. شاید این پیشداوری به خاطر افراط در زندگیشان باشد. چه کسی میداند؟ دیگران، و خود من در بین آنها، میگوئیم که زندگی از یک نظام طبیعی پیروی میکند. و قابل پیشبینی است. اگر چه تاریخ دقیقاً در یک مکان یا زمان تکرار نمیشود، زمان حال اغلب در هماهنگی با حوادث گذشته است.<br /> شما چه فکر میکنید؟<br /> در طول ویرانیهای عمده هوریکن اندرو در آگوست سال ۱۹۹۲ بسیاری از مردم در شمال فلوریدا خانهها و تمامی دارائیهایشان را از دست دادند. برخی از اکیستها هم نیش این ویرانی را احساس کردند. یکی از همین خانوادههای اکیست سرپناهی را با یک خانواده دیگر پذیرفتند تا اینکه پولی که از شرکت بیمه دریافت میکردند به آنها فرصت مجدد ساخت خانهشان را بدهد. خانواده میزبان داستانی را درباره دختر چهارساله و نوزادشان تعریف کردند. بلافاصله بعد از اینکه نوزاد را از بیمارستان به خانه آوردند، دختر کوچک پرسید که آیا میتواند چند دقیقه با نوزاد تنها باشد؟ ابتدا والدین مخالفت کردند. آنها میترسیدند که او به خاطر حسادت خواهرانه به نوزاد آسیب برساند. اما کودک چهارساله دائم از آنها خواهش میکرد که محل نگهداری طفل را ترک کنند و بگذارند او با نوزاد در آنجا بماند. والدین بعد از بلندکردن صدای رادیوی نوزاد قبول کردند.<br /> (به خدا توکل کن، اما صدای رادیوی نوزاد را بلند کن.) آنها از اتاق دیگری گوش میدادند و آماده بودند که در صورت نیاز به سرعت بازگردند. اما بهجای گریههای پریشان صدای آهسته دخترشان را شنیدند که با کودک حرف میزد حرفهای او مثل نیایش بود. او میگفت: ”کوچولو، کمکم کن تا به یاد آوردم خدا چگونه است. دارم فراموش میکنم.“<br /> بسیاری از کودکان به یاد میآورند، در واقع به یاد میآورند که خدا چگونه است ـ حداقل تا سن سه، چهار یا پنجسالگی و تا زمانیکه وارد مدرسه میشوند. سپس روی حافظه را ابری میپوشاند. البته، تعالیم خوب به آنها میآموزد که در جامعه بزرگسالان مسئول باشند. اما بهطور همزمان هدیه گرانبهائی از دست میرود ـ که همان درک کودک از خدا است.<br /> مذهب یا اعتقادات انتخابی شما هر چه که باشد، در این مرحله از سفرتان بهسوی خدا برای شما لازم است. بههمین علت است که به آن چسبیدهاید.<br /> میراث معنوی ما بسیاری غنیتر از آن است که در یک زندگی بهدست آید، و این علت حقیقی این موضوع است که بسیاری از افراد با هدیه یا استعداد ویژهای به این زندگی وارد میشوند، بدون اینکه نیازی آشکار به آموختن آن داشته باشند. حتی برخی از بچهها با دانش یک زبان خارجی متناسخ میشوند که خواهر و برادرشان فاقد این دانش هستند. والدینی که با تناسخ ابلهانه برخورد میکنند، چنین هدیهای را به سادگی با جملهای پوچ، ”خوب، مسلماً این را از ما به ارث نبرده“، از دست میدهند و میگذارند به هدر رود.<br /> آنها نمیدانند که کودک از کجا و چطور چنین قابلیتی را کسب کرده است.
فایل(های) الحاقی
آیا زندگی یک قدمزدن اتفاقی است؟ | aya zendegi yek ghadam zadane etefaghi ast.pdf | 174 KB | application/pdf |