آفتاب

راهنمای فیلم‌های خارجی

راهنمای فیلم‌های خارجی

نمایش ۱ تا 25 از ۴,۲۷۱ مقاله

"موشت" (نورتیه) دختر چهارده ساله فقیری است که از اطرافیان خود، پدر (هربر) و برادر قاچاقچی، مادر مریض (کاردنال)، معلم خشن (پرنسه) و دوستان مدرسه‌اش دل‌خوشی ندارد. او با "آرسن" (گیلبر) دائم‌الخمر مصروعی که در جنگل زندگی می‌کند، دوست می‌شود. اما این دوستی، رنج "موشت" و اعتراض دیگران را به‌دنبال دارد. مادرش می‌میرد و "موشت&quot...



مکزیک، سال ۱۷۴۶. یاغی فراری، "لئون آلاستری" (کوئین) به کشیشی پیر، "پدر جوزف" (جافی)، پناه می‌برد. به‌زودی "پدر جوزف" چون از تحویل دادن "لئون" به مأموران خودداری می‌کند، به‌دست "تکلو" (برانسن)، راهزن دورگه، که همراه سرخ‌پوستان است، گرفتار می‌شود تا به دار آویخته شود. "تکلو" به ساکنان دهکده که اکنون ب...



"ویل پنی" (هستن) گاوچرانی که به پنجاه سالگی نزدیک می‌شود، همراه با دو مرد جوان، "داچی" (زربی) و "بلو" (میجرز)، برای گذراندن زمستان دنبال کار می‌گردد. آنان با مردی نیمه دیوانه به‌نام "کوئینت" (پلیزنس) و سه پسر او درگیر می‌شوند. "داچی" زخمی می‌شود، اما "ویل" یکی از از سه پسر را از پای در می‌آورد. سپس،...



"بایرون اولاک" (کارلوف) ستاره فیلم‌های ترسناک، در آستانه نخستین نمایش آخرین فیلمش اعلام بازنشستگی می‌کند. در این بین "بابی تامپسن" (اوکلی) جوانی متأهل که ظاهراً متعادل، افتاده و خوشبخت می‌نماید، ناگهان به فکر ارضای وسوسه شدیدش نسبت به اسلحه می‌افتد. او همسرش، مادرش و یک پسر پادو را با تیر می‌زند و پس از قتلی دیگر با محموله‌ای از تفنگ و مه...



کشاورزی به‌نام "ایشتوان" (مولنار)، با رفتن پسرش از خانه در می‌یابد که زندگی‌اش به مرحله مهم دیگری رسیده است. او خاطرات سی سال گذشته‌اش را مرور می‌کند؛ سال‌هائی بحرانی که روند صنعتی شدن کشور، چهره روستای او را تغییر داد. به یاد می‌آورد که مدت‌ها با همسرش، "یولی" (بوروش) برای مزرعه‌داران محلی بیگاری می‌کرد تا آن‌که توانست مزرعه‌ای داشته باش...



"لنی پیکرت" (هوگر)، دختر یک بازیگر سیرک است که پدرش بر اثر سقوط در حین بندبازی کشته شده است. او رویای برپا کردن سیرکی متفاوت را دارد که ارزش خاطره پدر فقیدش را داشته باشد؛ جائی که حیوانات به جای شیرین کاری، روح "کیهان" را به نمایش بگذارند. او که برای تحقق رویایش به پول احتیاج دارد، برای کار در یک مجموعه تلویزیونی قرارداد می‌بندد. اما به‌ز...



"کارلو کوفیلد" (کورتیس)، در راه جنوب کالیفرنیا، در یک توقفگاه کنار جاده سرش به کار خودش است که دختری ایتالیائی، "لورا کالیفاتی" (کاردیناله)، ظرف چند دقیقه اتوموبیل و داروندارش را برباد می‌دهد. "لورا" محبوبه مردی به‌نام "راد پرسکات" (وبر) است که یک شرکت راه‌اندای استخرهای شنای متعلق به همسرش (بارنز)، را اداره می‌کند. پس...



"استیون ددالوس" (رووس)، معلم نفس‌ەای مادرش می‌افتد. در جای دیگری از شهر، "لیوپولد بلوم" (اوشی)، بازاریاب تبلیغاتی یک روزنامه، صبحانه همسرش (جفورد) را به رختخواب او می‌برد. "بلوم"، که یازده سال قبل، فرزندش را از دست داده، بار دیگر به یاد او می‌افتد. سپس، در بیمارستانی، "استیون" را می‌بیند و او را تا خانه‌ای بدنام متعلق...



سال ۱۹۳۱. بیست و پنج هفته است ک کارگران کارخانه کاعذسازی در اعتراض به کاهش دستمزدشان اعتصاب کرده‌اند. و اکنون هفته بیست و پنجمش را سپری می‌کنند. بعضی‌ها راه‌های مسالمت‌آمیز را ترجیح می‌دهند و سایرین خشونت را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند؛ اما همه خسته شده‌اند. "چل" (شیلت)، پسر ارشد یکی از اعتصابیون مسالمت‌جو به‌نام "هارالد آندرسون" (هدلوند)، باز...



در یتیم خانه‌ای، "آلیور توئیست" (لستر) را به خاطر درخواست‌ غذای بیشتر تنبیه می‌کنند و به "آقای ساوربری" (راسیتر) می‌فروشند. اما او به‌زودی فرار می‌کند و به لندن می‌رود. در آن‌جا، با فاگین" (مودی) که سرپرستی تعدادی از بچه‌های جیب‌بر را برعهده دارد و "داجر" (وایلد) آشنا می‌شود. سپس بی‌گناه دستگیر می‌شود، و وقتی شاکی‌اش، &quot...



طی یک مراسم تدفین در قبرستان دهکده کوچک "کالندر"، طلا کشف می‌شود و این مسئله ، هجوم گروه کثیری از جویندگان و فرصت‌طلبان را به‌دنبال دارد. تجارت محلی ترقی می‌کند و "خانواده دنبی" که سهمی از طلاهای هرکس می‌برند، نیز کسب و کار خوبی دارند و ضمناً هر کلانتری را که شهردار بی‌عرضه شهر، "آلی پرکینز" (مورگان) منصوب می‌کند، از سرراه برمی‌...



"ایزادورا دانکن" (ردگریو)، خاطراتش را برای همدم وفادار آخرین ماه‌های زندگی خود، "راجر" (فریزر)، باز می‌گوید: او در خانواده‌ای فقیر اهل سن فرانسیسکو بزرگ می‌شود. در کودکی مدرسه را ترک می‌کند و به رقص روی می‌آورد. سپس به اروپا می‌رود و در لندن کارش را پی می‌گیرد. در برلین با "گوردون کریگ" (فاکس) طراح صحنه، رابطه‌آی عاطفی پیدا می‌ک...



کپسولی از ماهواره نظامی روس‌ها، حاوی عکس‌های شناسائی پایگاه‌های آمریکائی و روسی در زبرا ـ ایستگاه هواشناسی انگلیسی‌ها در نزدیکی قطب شمال ـ به زمین می‌افتد. یکی از کارکنان ایستگاه آن را می‌یابد، اما به‌دلیل توفان قطبی نمی‌تواند با پایگاهش تمام بگیرد. با آتش‌گرفتن ایستگاه زبرا، یک زیردریائی اتمی آمریکائی بر اثر خرابکاری آسیب می‌بیند. فرمانده زیردریائی ـ "...



قرن چهل و یکم. "باربارلا" (فاندا) از طرف رئیس کل کره زمین (دوفن) مأمور می‌شود تا به ستاره شمالی برود و دانشمندی به‌نام "دوران دوران" (اوشی) را بیابد، چرا که سلاح اختراعی او ممکن است به دست جنگ‌طلبان و کژاندیشان بیفتد و صلح و آرامش دیرینه هستی را بر هم زند. "باربارلا" خود را به قلمروی "سوگو" می‌رساند که ملکه‌ای بی‌پروا...



"رزمری" (فارو) و "گای" (کاساوتیس) "وودهاوس" زوج جوانی هستند که به آپارتمان تازه‌شان اسباب‌کشی می‌کنند. آن دو به زودی با "مینی" (گوردون) و "رومن" (بلکمر) "کاستوت"، زن و شوهر مسن و غیرعادی همسایه صمیمی می‌شوند. "رزمری" باردار می‌شود و آرام‌آرام از روی نشانه‌های مختلف به این تصور می‌رسد که &q...



حکایت زندگی "خانواده کارامازوف": پدر، مردی بوالهوس و سیری‌ناپذیر که مدام باعث آزار پسرانش می‌شود؛ "دمیتری" (اولیانوف) پسر بزرگ خانواده، افسری سرسخت و خشن است؛ "ایوان" (لاوروف) آزاداندیشی بی‌قید و "آلیوشا" (میاخوف)، کوچک‌ترین پسر که برای دوری از رفتارهای دمدمی مزاج پدر، به کلیسا پناه برده و کشیش شده است... ٭ اقتباسی ب...



"فرانک" (داگلاوس)، پسر یکی از سران مافیا و عضو سندیکای نیویورک، وقتی می‌شنود برادر کوچک‌ترش، "وینس" (کورد) قصد دارد به جای ادامه تحصیل به سندیکا بپیوندد، بسیار خوشحال می‌شود. سرانجام "وینس" به سندیکا می‌پیوندد، اما وقتی به خاطر برخی مسائل سندیکا، بین او و "فرانک" اختلاف نظر پیدا می‌شود، "برتولو" (آدلر)، پدر ز...



"بلو" (استامپ) پسرخوانده "اورتگا" (مونتالبان)، راهزن مکزیکی، مثل برادر خوانده‌هایش خشن و بی‌رحم است. آنان به گروهی تکزاسی حمله می‌کنند و وقتی "بلو" متوجه می‌شود یکی از برادرهایش قصد هتک حرمت به "جوآن" (پتت)، دختر تکزاسی را دارد، با شلیک گلوله‌ای او را از پای در می‌آورد. سپس خود زخمی می‌شود و به "داک مورتن" (م...



"فلورا گافورت" (تیلر)، بیوه ثروتمندی است که تاکنون پنج کارخانه‌دار و یک شاعر جوان ازدواج کرده، و حالا برای گذراندن تابستان به خانه‌اش در جزیره‌ای آتش‌فشانی در مدیترانه آمده است. او بدون توجه به این واقعیت که رو به مرگ است، رفتار مستبدانه‌ای با پزشک، منشی خود دیکته می‌کند. تا این‌که روزی سروکله "کریس فلاندرز" (برتن) شاعر و ژیگولوی سابق در...



"ستوان بولیت" (مکوئین) کارآگاه پلیس سن فرانسیسکو مأمور محافظت از "جانی راس" عضو سندیکای تبهکاران می‌شود که قرار است علیه هم‌دستانش شهامت بدهد. "والتر چالمرز" (وان) معاون دادستان جاه‌طلبی که می‌خواهد با افشای سندیکا به شهرت برسد، "بولیت" را تهدید می‌ند که اگر "راس" بمیرد، او نیز کارش را از دست خواهد داد. &quot...



"پچولیا" (کریستی) شش ماه است که با جوانی هوس‌ساز به‌نام "دیوید" (چمبرلین) که پدر ثروتمندش (کاتن) او را پشتیبانی می‌کند، ازدواج کرده است. او در یک مجلس خیریه با دکتری بیوه به‌نام "آرچی بولن" (اسکات) آشنا می‌شود و تصمیم به اغوای او می‌گیرد. اما پس از چند ساعتی همراهی با دکتر، بی‌نتیجه از پیش او می‌رود. صبح فردای مهمانی، زخمی و کتک...



اتریش اشغالی، سال ۱۹۴۵. "سرگرد جایلز برنساید" (نیون) فرمانده اردوگاه ترانزیت برای اشخاص سرگردان میان مناطق تحت حفاظت انگلیسی‌ها و روس‌هاست، وظیفه‌اش این است که در مورد اعزام پناهندگان نزد آمریکائی‌ها یا روس‌ها تصمیم بگیرد. "برنساید" از شغلش راضی نیست و امیدوار است که به بخش فعال‌تری از ارتش منقتل شود. مترجم رسمی او، "ستوان پیلکینگتن&...



"لوسیل" (دونوو) در خانه مجلل دوست و حامی میان‌سالش، "شارل" (پیکولی) زندگی خوش و آرامی دارد. تا این‌که روزی با مرد جوان فقیری به‌نام "آنتوان" (وان هول) آشنا می‌شود و سعی می‌کند رابطه‌اش را با او نیز گسترش دهد. اما آرام‌آرام "آنتوان" از بی‌مسئولیتی او می‌رنجد و از "لوسیل" می‌خواهد که "شارل" را ترک کند...



"یاکوف بوک" (بیتس)، یهودی فقیری که از همسرش جدا شده، تلاش می‌کند تا در حد فضای ضد یهودی روسیه تزاری کاری برای امرار معاش بیابد. او خودش را مسیحی جا می‌زند، جان یک پیرمرد متشخص به‌نام "لبدف"، "زینایدا" (هارتمن) به او ابراز علاقه می‌کند، اما "یاکوف" رد می‌کند و با صداقت و پشتکارش در کارخانه برای خودش دشمن می‌تراشد. &quot...



"ماکس بیالی استاک" (موستل)، یکی از تهیه‌کننده‌های برودوی و متخصص سرکیسه کردن بیوه‌زنان مسن، روزهای بی‌پولی‌اش را می‌گذراند، تا این‌که حسابدارش، "لیو بلوم" (وایلدر) به او می‌گوید که یک نمایش ناموفق می‌تواند پول‌سازتر از یک نمایش پرفروش باشد، به شرط آن‌که بیش از حد مورد نیاز حمایت مالی جلب کنند. "ماکس"، "لیو" را شریک خود...



نمایش ۱ تا ۲۰ از ۴,۲۷۱ مقاله