مشخصه بارز اثر حاضر, بررسی مقوله مورد بحث(اومانیسم) از دیدگاهی کثرت گرایانه و نشان دادن لایههای مختلف معنایی آن در بسترهای ایدئولوژیک گوناگون و دورههای تاریخی مختلف است .((تونی دیویس)) در این کتاب, با نگاهی ساختار شکنانه به((روایت کلان)) اومانیسم به مثابه میراث رنسانس و عصر روشنگری, نشان میدهد که این روایت عمدتا در قرن نوزدهم ساخته شده و در واقع اختراعی جدید است که تبار تاریخی آن با سخن مسلط و متناسب با قدرت هر دوره, تعریف شده است . نویسنده در این اثر خاطر نشان میکند که اومانیستها تا به امروز از جباریت خاندانهای((تودور)) و ((مدیچی)) حمایت کردهاند, از فردریک دوم, بناپارت, بیسمارک و استالین تجلیل کردهاند .آزاد کنندگان امریکای استعماری نیز مانند پیشروان یونانی و رمی, خود صاحبان برده بودهاند, و همواره زنان و کودکان را از مدار انسانی حذف کردهاند .با این همه نویسنده هیچ گاه از ارزشهای اومانیسم غفلت نورزیده و آن را طرد و نفی نکرده است .