فراماسونری و دروغ بزرگ

مدت زمانی است که مباحث شیطان پرستی و فراماسونری در کنار هم مورد بررسی قرار می گیرد و سخنرانی ها و گفتگوهای بسیاری در مورد فراماسونری چه در داخل و چه در خارج انجام می گیرد.

مدت زمانی است که مباحث شیطان پرستی و فراماسونری در کنار هم مورد بررسی قرار می گیرد و سخنرانی ها و گفتگوهای بسیاری در مورد فراماسونری چه در داخل و چه در خارج انجام می گیرد.

از فراماسونری به عنوان یک انجمن سری یاد می شود. انجمن سری که بیش از هر چیز دیگری موضوع تبلیغ رسانه ها و سایت ها است.

سئوالی پیش می آید که این چگونه رازی است که این همه توسط مدیران انجمن سری مورد تبلیغ قرار میگیرد.

ما شنیده ایم یا خوانده ایم که نویسندگان کتابهای به اصطلاح لو رفته و یا خاطرات افراد پشیمان برگشته از فراماسونری که (( اگر راست باشد )) یا کشته شده اند و یا به یکباره ناپدید شده اند ولی با این وجود تبلیغ روی این برند سری حتی از تبلیغ نوشابه ها معروف هم بیشتر است.

حتی در تبلیغات اتومبیلها و خانه ها و موارد دیگر وقتی تبلیغ می شود می گویند این نوع ماشین را ماسون ها سوار می شوند و یا این خانه را انها می خرند و در کل بهترین ها مال آنهاست یعنی اگر خواهان بهترین ها هستین باید ماسونی شوید.

در فیلم ها بسیار می بینیم که از ماسون ها نام برده می شود و اهداف آنان بیان می شود و تاریخچه آنان بازگو می شود و یا از نمادهای آنها استفاده می شود که ما برای خودمان از آنان غولی بسازیم و بگویم ببینید حتی هالیوود در دست اینهاست یا دلار آمریکا را ببینید که حتی پول ابر قدرت دنیا دست اینهاست

وای چه مصیبت بزرگی : آنان تمام زندگی ما را دربر گرفته اند و حتی شکل ساختمان بانکهای ما به سبک معماری ماسون هاست و یا ندای وا مصیبتها سر می دهیم که نماد وسط میدان ما نماد ماسونی است و هر روز دور آن می چرخیم یا وای که نماد فلان برند نماد ماسونی است این را برند نخرید که شما هم ماسونی می شوید.

در خیابان ها می چرخیم و خود را مشغول یافتن نماد ماسون ها می کنیم.

در این هنگام ما خود را اسیر ماسون ها می بینیم که دو راه پیش رو داریم : یا باید بپذیریم این واقعیت تلخ را که تمام دنیا را آنها اداره می کنند و تسلیم آنها شویم و یا با شوق و ذوغ هرچه تمام تر به سوی ماسونی شدن حرکت کنیم و از این همه نعمت استفاده کنیم تا عقب نمانیم و واقع بینانه اش آن است که نمی شود جلوی آنها را گرفت.

اما من به شما می گویم که فراماسونری هیچ سری نیست : هر سری پنهان می ماند نه این که برای سر آن تبلیغ شود.

در پشت لفظ فراماسونری چیزی پنهان شده : حال من بگویم انجمن است یا اندیشه ایست یا هر چیز دیگر نمی دانم ولی چیزی که مشخص است این است که لفظ ماسونی وظیفه ای بر عهده دارد و آن این است که موظف است فکرها را منحرف کند از چیزی که نباید فکرها به آن سوء حرکت کند که تا حدود زیادی هم موفق بوده است.

فراماسونری فقط و فقط یک لفظ و لغت است و بس::

بله ما از این انجمن سری عکسها دیده ایم (( اگر سری باشد)): فیلم ها دیده ایم : نمادهای بسیاری دارد .

مگر می شود گفت که فقط یک لفظ است؟

بله: درست است فراماسونری شکل یک انجمن را دارد : ولی همه اینها فقط برای انحراف فکری است نه اینکه چیز خاصی باشد.

اگر ما غرب را یک شهر فرض کنیم فراماسونری یک خانه ای است در این شهر هرچه که باشد جزی از این شهر است نه جدای آن و نه مسلط بر این شهر. این شهر است که این خانه را در خود جای داده و از آن حمایت می کند.

فراماسونری را در تبلیغات جوری نمایش داده اند که انگار چیزی جدای از غرب است و تمام عالم ازجمله غرب را هدایت می کند.

اینطور نیست فراماسونری جزئی از غرب است. این که می بینیم سبک معماری اروپا و نماد برند برخی شرکتهای غربی و حتی شرقی نماد ماسونی است چون همه اینها مال غرب است جزی از غرب به قول خودمان برند غربی است.

اینکه میبینیم شکل فلان ساختمان بانک شبیه سبک معماری ماسونی است من به شما می گویم که اصلا خود بانک از کجا آمده که حالا سر شکل ساختمان آن دعوا داریم یا شکل نماد فلان برند شکل ماسونی است اصلا خودش از کجا آمده که حالا تو شکل نماد آن گیر کرده ایم.

تمام چیزی که ما داریم حتی نحوه فکر کردن ما و سبک زندگی ما غربی است پس ندای وامصیبتها سر دادن که تمام زندگی ما را ماسونها گرفته اند و آنها جزء شیطان پرستها هستن یک چیز بی معنی است.

من چند سطر قبل گفتم که ۲ راه پیش روی بشر قرار داده اند که یکی از راه ها را بعضی که نه همه ما انتخاب می کنیم و آن این بود که خوشحال می شویم و شادی فراوان به سوی پیوستن به ماسون ها حرکت می کنیم.

با خود می گویید این چه حرفی است: نه واقعیت است مگر نه این است که تمام تلاش ما برای غربی شدن و حرکت به سوی رشد و توسعه غربی است پس نمی شود که ماسونی بشویم مگر ماسونی بودن جدای از غرب است.

فقط یادمان باشد لفظ فراماسونری برای انحراف فکر از آن چیزی که پشت آن پنهان شده می باشد وگرنه فراماسونری چیزی جدا و حیرت انگیز نیست و همان غرب است که اسم آن را عوض کرده اند و تبدیل به برند خاصی کرده اند و ندای وامصیبتها سر دادن برای مقابله با ایستادن اساسا بی معنا است.

غرب یک وجود است که این وجود در تمام وجود بشر رخنه کرده و تنها راه مقابله با آن بیدار کردن وجود انسانهاست و نشان دادن حقیقت وجودی انسان به بشر است که تنها از راه گسترش اسلام واقعی و نشان دادن آن به جهانیان میسر است و می شود جلوی این اسرار آشکار غرب یا به قول خودشان فراماسونری را گرفت.

یاحق....


ذبیح الله محمدی بردبری