سید که از ظلم خان به تنگ آمده بر ضد خان و ایادیش میشورد و گروهی از اهالی را با خود همراه میسازد. جوانی به نام طه، که پیغامی برای خان آورده، پس از مواجه شدن با سید و یارانش به آنان میپیوندد. روزی که خان و کنسول انگلیس به شکارگاه رفتهاند سید و یارانش به آنها حمله میکنند و کنسول را به قتل می رسانند. سربازان انگلیسی به تعقیب آنها میروند. تعدادی از یاران سید از پا در می آیند و سید زخمی به خانهاش پناه میبرد. قوای بیگانه خانه سید را محاصره میکنند. سید و همسرش پس از فرار دادن طه و فرزند خود کشته میشوند.