افریقای جنوبی، سال ۱۹۹۸. ̎مارتی استرایدام̎ (استولتس)، استاد دانشگاه سفیدپوست به خاطر سوءظن در مورد همکاریاش با نیروهای ضد دولتی، به زندان میافتد. پروندهٔ او در اختیار ̎سرهنگ کروگر̎ (هوتورن)، شکنجهگری باهوش و شیطانصفت که قصد دارد شخصیت آرمانگرای ̎استرایدام̎ را خرد کند، قرار میگیرد... ده سال بعد، یعنی پس از سقوط رژیم آپارتاید، حالا این ̎کروگر̎ است که زندانی شده و بیامان توسط یک سیاهپوست (گاست جونیر) که میخواهد با همان روشهای خود ̎کروگر̎، او را شکست بدهد، مورد بازجوئی قرار میگیرد...
● آخرین فیلم کارگردان نوجو و مستقل دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که آن را در هفتادو چهار سالگی و به نیت پخش از شبکههای کابلی جلوی دوربین برده است. پن پیش از این نیز (در فیلمهائی مثل تیرانداز چپدست، ۱۹۵۸، بانی و کلاید، ۱۹۶۷، رستوران آلیس، ۱۹۶۹ و بزرگ مرد کوچک، ۱۹۷۰) به مایهٔ تقابل فرهنگی پرداخته بود. و در درون نیز، در واقع، بیشتر به فرهنگ میپردازد تا سیاست (̎کروگر̎ جائی میگوید آپارتاید نه دربارهٔ برتری نژادی، بلکه برتری فرهنگی است.) اما فیلم فارغ از پیام مهمش، اثر مهمی نیست. کار، پر گفتوگو و گرفتار ̎صحنه̎ است و تنها امتیاز آن بازیهای خوب بازیگران اصلی میتواند باشد. اینجا در چشمهای استولتس، هوتورن و گاست جونیر برقی را میبینیم که کمتر در آنها دیدهایم.