مرد جوانی بهنام ̎ادوارد داگلاس̎ (تولیس) از بد حادثه سر از جزیره دور افتاده ̎دکتر مورو̎ (براندو) در میآورد؛ دانشمندی نیمه دیوانه که در آن مشغول انجام آزمایشاتی برای بدل ساختن حیوانات به انسان است. ̎داگلاس آرامآرام با دختر ̎مورو̎ (بالک) روابط صمیمانه پیدا میکند. خود ̎دکتر مورو̎ بهدنبال اهدافی مثبت و انسان دوستانه است. اما دستیارش، ̎مونتگامری̎ (کیلمر) با اندیشههای پلیدی که در سر دارد، زمینه طغیان مخلوقات ̎مورو̎ به آتش کشیده شدن جزیره و کشته شدن خود، ̎مورو̎ و دختر او توسط مخلوقات را فراهم میسازد. در پایان ̎داگلاس̎ موفق به ترک جزیره میشود.
● به سختی میشد تصور کرد امکان ساخت فیلمی چنین سطحی و پیش پا افتاده از رمان درخشان ولز وجود دارد، و فرانکنهایمر با مهارت خاص خویش که بهویژه در ̎شاهکار̎های سالهای اخیرش مجال بروز یافته، موفق به انجام رساندن این مهم شد! کارگردانی کند و بیتفاوت او، حضور خنثی و فاقد تأثثر براندو و نقشهای عملاً پرداخت نشده سه بازیگر دیگر، فیلم را به بیارزشترین اقتباس از رمان ولز بدل میسازد که حتی نسخه متوسطالحال دان تیلر (۱۹۷۷) با همکاری برت لنکستر در نقش ̎دکتر مورو̎ در یاس با آن شاهکاری است! به هر حلا آشفتگیهای فیلم جدا از نابسامانیهای مراحل ساخت آن نیست. جزیره دکتر مورو ابتدا قرار بود توسط یکی از فیلمنامهنویسان کنونیاش (و در واقع فیلمنامهنویس اصلی فیلم)، استنلی حتی صحنهەائی مثل صحنهای اکنون حذف شده با حضور افتخاری باربارا استیل (ملکه فیلمهای ترسناک دهه ۱۹۶۰) در نقش همسر ̎دکتر مورو̎ را نیز کارگردانی کرد. پس از کنار گذاشته شدن استنلی، فیلمنامه او توسط والن گرین (بدون ذکر در عنوانبندی) بازنویسی شد و فرانکن هایمر، بهعنوان فیلمسازی سفارشی کار که در طول دوران حرفهای بارها جایگزین فیلمسازان دیگر (مثل آرتور پن در ترن، ۱۹۶۴) شده، جای او را گرفت. نکتههای دیدنی فیلم (البته بهطور مجزا) چهرهپردازی طبق معمول چشمگیرا استن وینستن نامدار، اینبار برخلاف همیشه نه در خدمت تمامیت اثر، بلکه صرفاً در جهت نمایش توانائیهای فنی او، و عنوانبندی زیبا با استفاده بهجا از تصاویر میکروسکپی هستند. در لارزا، کوچکترین مرد جهان پس از فیلم هراسآور ایتالیائی مرد موشنما (جولیانو کارنیمئو، ۱۹۸۸)، اینجا در نقش یکی از مخلوقات ̎دکتر مورو̎ حضور دارد.