فرانسه، سال ۱۹۵۲. "سر گروهبان کالان" (استایگر) که از قهرمان جنگ است، محل خدمت تازهای در یکی از انبارهای تدارکاتی ارتش مییابد. "کالان" بهزودی متوجه میشود که در آنجا اوضاع به هم ریخته است. او اختیار امور را از فرمانده بیلیاقت و نوشخوار محل (لاتیمور) میگیرد و نظم کاملی را حاکم میکند. آرامآرام توجه "کالان" معطوف سرباز وظیفه خوش چهره و سختکوشی بهنام "سوانسن" (لا) میشود. وقتی "سوانسن" نیز تنهائی گروهبان را در مییابد، رفاقتی میان آن دو شکل میگیرد...
٭ فیلم یادآور انعکاس در یک چشم طلائی (جان هیوستن، ۱۹۶۷) است، اما فاقد ظرافت و طنز مینماید. استایگر و لا بازیهای درخشانی ارائه میدهند که فراتر از ظرفیت فیلمنامه ملالآور است. عمده عملکرد فلین در بازی گرفتن از آنان منحصر به نماهای درشتی میشود که بازیگران طی آنها مدت زیادی به شکل موکد (استایگر) یا خنثی (لا) به دوربین خیره میشوند. در هر صورت ماحصل کار ناشیانه و فاقد ابتکار لازم است.