سال ۱۸۵۴. انگلستان پس از شکست "ناپلئون"، به بهانه دفاع از ترکیه در مقابل تهاجم روسیه، جنگ کریمه را به راه میاندازد. نیروهای انگلیسی، تحت فرماندهی "لرد راگلان" (گیلگود)، با نیروهای فرانسوی متحد و وارد خاک ترکیه میشوند، اما اغلب آنان بهخاطر آب و هوای بد، بیمار، ضعیف و مبتلا به وبا میشوند. سپس، در جنگی که در میگیرد، نمیتوانند کاری از پیش ببرند و عرصه را به روسها واگذار میکنند...
٭ آنچه بیش از همه گهگاه فیلم را دلپذیرتر میکند، بازیهای پرشکوه آن است که در بستر فیلمنامهای بیثبات شکل میگیرند و چنان مینماید که هر کدام از بازیگران بدون در نظر گرفتن شخصیت خودش با اطرافیان، نقشی یک نفره را در روایت ایفا میکند. اما از دیدگاه انتقادی، نکته کنایهآمیز اینجا است که این فیلم سرهمبندی شده درباره موضوعی به زور انسجام یافته ـ و البته به لطف چند صحنه نقاشی متحرک (کار ریچارد ویلیامز) ـ چندان هم نامتناسب از آب در نیامده است. ریچاردسن پنجمین نفری است که فیلمی درباره جنگهای کریمه میسازد، اما نمیتواند در موفقیت از بقیه پیشی بگیرد.