"مت هلم" (مارتین) برای نجات "دکتر نورمن سولاریس" (ایستهام)، مخترع دستگاهی فوق مخرب وارد عمل میشود. این دستگاه قادر است شهر واشینگتن را یکجا ویران کند. "جولیان وال" (مالدن) تبهکار خبیث، "سولاریس" را ربوده است و قصد دارد اختراعش را علیه اهالی واشینگتن به کار گیرد. "هلم" به تشکیلات "وان" نفوذ میکند. یکی از مردان "وال" به "سوزی" (آن ـ مارگارت)، دختر "سولاریس"، حمله میکند اما "هلم" او را نجات میدهد...
٭ فیلم از ماجرائی به ماجرای دیگر میپردازد و به نقطه اوج هیجانانگیزی میرسد. لوین میکوشد تا بیشتر بر اکشن تأکید کند و به این ترتیب اثر را از حیطه کمدی خارج میکند. فیلم برمبنای شخصیت از پیش ساخته "مت هلم" ("جیمز باند" فقرا!) شکل میگیرد که یکی از موفقترین نقشهای مارتین است.