در دوران جنگهای داخلی آمریکا، سه مردد در پی یافتن جعبهای هستند که حاوی دویست هزار دلار پول مسروقه است. یکی از آنان بهنام "استنزا" (وان کلیف) در تلاش برای یافتن محل اختفای جعبه، دو مرد و یک پسر بچه را میکشد. "جو" (ایستوود) و "توکو" (والاک) نیز که در جستوجوی جعبه هستند، پیش از این در چند صحنهسازی پرسود شریک بودهاند: "جو" وانمود میکرده "توکو" را دستگیر کرده و با تحویل او جایزه نقدی میگرفته و سپس "توکو" را نجات میداده... سرانجام سه مرد محل اختفای جعبه را در گورستانی متروک مییابند و آنجا با هم روبهرو میشوند. در یک دوئل سه جانبه، "جو"، "استنزا" را میکشد و "توکو" را دستبسته و با طنابی به دور گردن رها میکند. او نیمی از پول را برمیدارد و بقیه را برای "توکو" میگذارد و میرود. اما پس از طی مسافتی طناب را با گلوله پاره میکند و "توکو" را با پول و بدون اسب در بیابان رها میکند.
٭ آخرین قسمت سه گانه لئونه (پس از به خاطر یک مشتدلار، ۱۹۶۴ به خاطر چند دلار بیشتر، ۱۹۶۵)، بسیار قابل توجه، اما بدبینانه است. شاید اگر لئونه بلندپروازی فراتر رفتن از سبک متعارف دو قسمت قبلی را نداشت، فیلم جذابتر و لذتبخشتر میشود. چرخش و شتاب دوربین در ثبت حرکتهای عصبی و دیوانهوار "توکو" در گورستان، که باعث بهوجود آمدن صحنههائی مصحک شده، از تنش داستان و جدیت آن کاسته است و تأمل بیش از حد برنماهائی نزدیک از چهره ششلولبندهائی که آماده دوئل هستند، جز آزار تماشاگر فایده دیگری ندارند. اما موسیقی موریکونه بسیار تأثیرگذار است.