نروژ، سال ۱۹۴۲. "دکتر رولف پدرسن" (داگلاس)، فیزیکدان نروژی، از میکروفیلمهائی که نیروهای مقاومت از کارخانه آب سنگین آلمانیها تهیه کردهاند. در مییابد که "دشمن" در رقابت برای دستیابی به سلاح اتمی از متفقین پیش افتاده است. او با کمک "کنوت استرود" (هریس)، رهبر یک گروه مقاومت ملی، به انگلستان میرود و به متفقین خبر میدهد. در بازگشت، آنان تصمیم میگیرند با حمله کاماندوئی، نیروگاه آلمانیها را منهدم کنند. حمله با موفقیت اجرا میشود، اما آلمانیها نیروگاه را بازسازی میکنند. تا اینکه نیروی هوائی متفقین محل را بمباران میکند...
٭ این فیلم جنگی / حادثهای به شیوه خاص مان از ایجاز قابل توجهی در صحنههای اکشن برخوردار است. اما سایر قسمتهای فیلم طولانی و ملالتبارند. مان از چشماندازهای طبیعی به خوبی استفاده میکند و در اکثر دقایق از گفتوگو میپرهیزد، و از صداهای زمینه بهره میگیرد. شخصیتها فاقد عمق لازم هستند که البته با توجه به قالب نیمه مستند و "عظیم" فیلم تا حدی توجیهناپذیر است.