مصر باستان. "شاهزاده رامسس" جوان (زلنیک) با انتخاب "سارا" (میکولایفسکا) دختری یهودی ـ بهعنوان محبوبه، خشم پدرش و اهل دربار را برمیانگیزد. "رامسس" که خودش را با مردم فقیر، زمامداران فاسد، و کاهنان مقتدر و خودکامه رودررو میبیند، تلاش میکند تا با فتح سرزمینهیا تازه مشکلات را حل کند؛ "سارا" را به بردگی میفرستد، فرزندش را هم به دستور کاهن بزرگ، "هریهور" (پاولوفسکی)، میان یهودیها بزرگ و بار میآورند و خودش محبوبهای تازه بهنام "کاما" (بریل)، اختیار میکند. مصر با لیبی وارد جنگ میشود و به "رامس" خبر میدهند که "کاما"در غیابش، با یک یونانی بهنام "لیکون" (زلنیک) ـ که "سارا" و فرزندش را کشته و شباهت غریبی به "رامسس" دارد ـ فرار کرده است. فرعون پیر میمیرد و "رامسس" به تخت مینشیند، اما قوتی کاهنان بزرگ نمیگذارند به گنجینه معبد دسترسی یابد، کشمکش بالا میگیرد. "رامسس" تصمیم میگیرد به کمک ارتش معبد را تصرف کند...
٭ فیلم در مقیاس سینمای لهستان اثری بسیار پرهزینه (بیش از یک میلیون پوند) بود، با لوکیشنهای وسیع و انبوه سیاهی لشکر؛ با این همه صحنههای نبردش کوتاهاند و چندان گشادهدستانه برگزار نشدهاند. فیلم در مقابل، بیشتر بر رابطههای میان "رامسس" جوان، محبوبهەایش، پدرش و کاهنان دسیسهچین متمرکز میماند. به عبارت دیگر میکوشد چیزی فراتر از یک فیلم عظیم باشد و از زاویههای مختلف جدال قدرت میان "رامسس" و اطرافیانش بگوید. مشکل رویکرد کاوالروویچ اینجاست که نمیهٔواند تنوع چندانی به صحنههای طولانی گفتوگو ببخشد (دوربین یا ثابت است یا اینکه پشت سر شخصیتها حرکت یک نواختی میکند). با این حال جنبههای بصری فیلم قابل تأملاند، هرچند کاوالروویچ طبعاً از سبک استادانه و درخشان مثلاً آنتونیمان بهرهای ندارد.